اونا منو نجات دادن، منو لو ندادن | They saved me, didn't give me away. |
اون دستور مرگ منو داده،بخاطر نجات دادن خودش جلوی کاسا نوسترا | He ordered my death, to save his face in front of Cosa Nostra! |
،نجات دادن يه دوشيزه که به کمک احتياج داره کشتن آدم بده و نجات دنيا | Rescue the damsel in distress, kill the bad guy and save the world. |
براي نجات دادن اين عوضيهاي بيچاره؟ | To save these poor schmucks? |
اونا جونتو نجات دادن | They saved your life. |
اون جون منو نجات داد | He saved my life. |
.اون زندگي تموم آدماي اون ايستگاه رو نجات داد | He saved the lives of every man on that transport. |
کي اونو از طناب دار نجات داد؟ | And who saved him from hanging? |
...خونه هاي بيرون ده رو نميشه نجات داد ! مگه اينکه ده خونه هاي ده رو فدا کنيم | No outlying house can be saved while the village proper is destroyed! |
- اون مرد جون من رو نجات داد - | - That man has saved my life. |
بيب ، بيب ، راه رو براي سگ نجات دهنده باز کنين | Woof! Woof! Beg your pardon Dog saving'the day |
نجات دهنده اي برا تمام نيازمندان | Savior to all who need saving. |
حالا بذاريد تا بخشش نجات دهنده اش رو جاري کنيم | Let us now proclaim His saving Grace. |
وقتي ديدم سرطان جلوي چشمام داره همسرم رو نابود ميکنه تنها رحمت نجات دهنده اي که واسم وجود داشت اين بود که فکر کردم | While I was watching the cancer devour my wife's insides, the only saving grace was I thought that was the worst thing that would ever happen to me. |
شايسته نيست که از زني که جون شوهرم رو نجات داده تشکر کنم؟ | It wouldn't be fitting to thank a kind woman who saved my husband's life? |
...وکيل مدافع، شاهدان و نامه ها و اسنادي ...از پناهندگان سياسي و مذهبي در سراسر دنيا نشان خواهد داد که ارنست جانينگ چطور آنها را از اعدام نجات داده | The defense will present witnesses and letters and documents... from religious and political refugees all over the world... telling how Ernst Janning saved them from execution. |
- اسمه مردي که زندگيت رو نجات داده يادت رفته | Forgetting the name of the man who saved your life - that's awful. |
اون يه بار جونمو نجات داده | She saved my skin. |
اون سفينه چندين دفعه جونمو نجات داده | That ship saved my life quite a few times. |
.ببین، ما بخش رو از دست فاولر نجات دادیم | Look, we saved the House from Fowler. |
. تموم کردیم ، ما " معجزه " رو نجات دادیم | We made it! We saved Miracles! |
عوضش جون سه نفر رو نجات دادیم | We saved three lives. |
گوش کن خواهر، ما کسایی هستیم که تو رو نجات دادیم .و اون اجساد رو قایم کردیم | Listen, sister, we're the ones who just saved your life and hid those bodies. |
.ما زندگی اون زن رو نجات دادیم | We just saved that woman's life. |
شما دو بار جون من رو نجات دادید | That was the second time you saved me. |
شما شهرمون رو نجات دادید | You saved our city. |
در واقع ، ايشون زندگي ما رو نجات دادند اينطوره ؟ | Indeed, he saved our lives. - Is that so? |
اول تو بگو - افراد من همين الان جونت رو نجات دادند، پسر - | -You first. -My team just saved your life, son. |
،راست ميگه.بابانوئل قطب جنوبي ها کريسمس رو نجات دادند | It's the truth. Santa, the South Polers saved Christmas. |
.اونا (علامت ها) زندگيتو نجات دادند | They saved your life. |
بذار بگم که دکترا واقعاً جون من رو نجات دادند | Let's just say the doctors pretty much saved my life-- |
،مي بيني که اينکارو کردي .و اينطوري تو رو نجات دادم | And you see, you did, and that's how I saved you. |
آنجور نايست و به من خيره شو تو را از مرگ نجات دادم | Well, don't stand there gaping! l've saved your life, you know! |
،وقتي کشتي غرق شد .من جون ِ مشاور رو نجات دادم | When my ship was sunk, I saved the consul's life. |
من جون سرهنگ ژاندارمري رو زماني که اونا ميخواستن بکشنش نجات دادم | I saved the life of the colonel of the carabinieri when they wanted to have him killed. |
ولي من زندگي شو نجات دادم | I saved his life. |
کارل، تو منو نجات دادی. | Karl, you saved me. Why? |
، تو زندگی منو نجات دادی | You saved my life, |
تو اونو نجات دادی، با این که وظیفه تو نبود که نجاتش بدی | You saved her, even though she wasn't yours to save. |
تو منو نجات دادی، برش دار | You saved me, take it! |
تو خانواده های مارو نجات دادی | You saved our families. |
خداوند میخواهد شما را نجات دهد | God wants you down here to be saved. |
گربه و خر جمعه ششما را نجات دهد. | Puss and Donkey to the rescue! We saved the day! |
با کمک کردن به بدنيا اومدنه بچه گرتچن امروز يه زندگي رو نجات داده بودم | I had saved one life today by helping Gretchen's child into the world. |
...يک فرصت ...براي نجات زني که زندگيمو نجات داده بود... و اجازه داده بود وارد زندگيش بشم.. | A chance to save the woman who had saved my life just by letting me into hers. |
تمام شهر را نجات خواهم داد | I will save the whole city. |
براي او که جانش را نجات خواهد داد آن را از دست خواهد داد | "For he that will save his life will lose it. |
و زندگيت را نجات بده | and save your life! |
،اون اين کارو کرد که تارا رو نجات بده .تو بايد بفهمي ! | She did it to save Tara, you must understand that. |
،هري اونجا نبود که اونا رو نجات بده .چون تو نبودي که هري رو نجات بدي | Harry wasn't there to save them, because you weren't there to save Harry. |
.قول داد که بچه رو نجات بده .گفت که دوتا کوفته برنجي حاضر کنيم | He's promised to save the boy. He asked for two rice-balls |
خداي بزرگ اين عمو بردي پير رو نجات بده | Sweet heaven, save poor old Uncle Birdie. |
چطور ممکنه شما رو نجات داده باشم؟ | How could I have possibly saved you? |