Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

نجات دادن [nejât dâdán] (to save) conjugation

Persian
53 examples
This verb can also mean the following: rescue
present
past
Stems
نجات ده
نجات داد
Participles
نجات دهنده
نجات داده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
نجات می‌دهم
نجات می‌دهی
نجات می‌دهد
نجات می‌دهیم
نجات می‌دهید
نجات می‌دهند
Present progressive tense
دارم نجات می‌دهم
داری نجات می‌دهی
دارد نجات می‌دهد
داریم نجات می‌دهیم
دارید نجات می‌دهید
دارند نجات می‌دهند
Present perfect tense
نجات داده‌ایم
نجات داده‌اید
نجات داده‌اند
نجات داده‌ام
نجات داده‌ای
نجات داده است
Past tense
نجات دادیم
نجات دادید
نجات دادند
نجات دادم
نجات دادی
نجات داد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
نجات دهم
نجات دهی
نجات دهد
نجات دهیم
نجات دهید
نجات دهند
Past imperfect tense
نجات می‌دادیم
نجات می‌دادید
نجات می‌دادند
نجات می‌دادم
نجات می‌دادی
نجات می‌داد
Past progressive tense
داشتیم نجات می‌دادیم
داشتید نجات می‌دادید
داشتند نجات می‌دادند
داشتم نجات می‌دادم
داشتی نجات می‌دادی
داشت نجات می‌داد
Pluperfect tense
نجات داده بودم
نجات داده بودی
نجات داده بود
نجات داده بودیم
نجات داده بودید
نجات داده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
نجات خواهم داد
نجات خواهی داد
نجات خواهد داد
نجات خواهیم داد
نجات خواهید داد
نجات خواهند داد
Imperative mood
نجات بدهید
نجات بده
Subjunctive present tense
نجات بدهم
نجات بدهی
نجات بدهد
نجات بدهیم
نجات بدهید
نجات بدهند
Subjunctive past tense
نجات داده باشیم
نجات داده باشید
نجات داده باشند
نجات داده باشم
نجات داده باشی
نجات داده باشد

Examples of نجات دادن

Example in PersianTranslation in English
اونا منو نجات دادن، منو لو ندادنThey saved me, didn't give me away.
اون دستور مرگ منو داده،بخاطر نجات دادن خودش جلوی کاسا نوستراHe ordered my death, to save his face in front of Cosa Nostra!
،نجات دادن يه دوشيزه که به کمک احتياج داره کشتن آدم بده و نجات دنياRescue the damsel in distress, kill the bad guy and save the world.
براي نجات دادن اين عوضيهاي بيچاره؟To save these poor schmucks?
اونا جونتو نجات دادنThey saved your life.
اون جون منو نجات دادHe saved my life.
.اون زندگي تموم آدماي اون ايستگاه رو نجات دادHe saved the lives of every man on that transport.
کي اونو از طناب دار نجات داد؟And who saved him from hanging?
...خونه هاي بيرون ده رو نميشه نجات داد ! مگه اينکه ده خونه هاي ده رو فدا کنيمNo outlying house can be saved while the village proper is destroyed!
- اون مرد جون من رو نجات داد -- That man has saved my life.
بيب ، بيب ، راه رو براي سگ نجات دهنده باز کنينWoof! Woof! Beg your pardon Dog saving'the day
نجات دهنده اي برا تمام نيازمندانSavior to all who need saving.
حالا بذاريد تا بخشش نجات دهنده اش رو جاري کنيمLet us now proclaim His saving Grace.
وقتي ديدم سرطان جلوي چشمام داره همسرم رو نابود ميکنه تنها رحمت نجات دهنده اي که واسم وجود داشت اين بود که فکر کردمWhile I was watching the cancer devour my wife's insides, the only saving grace was I thought that was the worst thing that would ever happen to me.
شايسته نيست که از زني که جون شوهرم رو نجات داده تشکر کنم؟It wouldn't be fitting to thank a kind woman who saved my husband's life?
...وکيل مدافع، شاهدان و نامه ها و اسنادي ...از پناهندگان سياسي و مذهبي در سراسر دنيا نشان خواهد داد که ارنست جانينگ چطور آنها را از اعدام نجات دادهThe defense will present witnesses and letters and documents... from religious and political refugees all over the world... telling how Ernst Janning saved them from execution.
- اسمه مردي که زندگيت رو نجات داده يادت رفتهForgetting the name of the man who saved your life - that's awful.
اون يه بار جونمو نجات دادهShe saved my skin.
اون سفينه چندين دفعه جونمو نجات دادهThat ship saved my life quite a few times.
.ببین، ما بخش رو از دست فاولر نجات دادیمLook, we saved the House from Fowler.
. تموم کردیم ، ما " معجزه " رو نجات دادیمWe made it! We saved Miracles!
عوضش جون سه نفر رو نجات دادیمWe saved three lives.
گوش کن خواهر، ما کسایی هستیم که تو رو نجات دادیم .و اون اجساد رو قایم کردیمListen, sister, we're the ones who just saved your life and hid those bodies.
.ما زندگی اون زن رو نجات دادیمWe just saved that woman's life.
شما دو بار جون من رو نجات دادیدThat was the second time you saved me.
‏شما شهرمون رو نجات دادیدYou saved our city.
در واقع ، ايشون زندگي ما رو نجات دادند اينطوره ؟Indeed, he saved our lives. - Is that so?
اول تو بگو - افراد من همين الان جونت رو نجات دادند، پسر --You first. -My team just saved your life, son.
،راست ميگه.بابانوئل قطب جنوبي ها کريسمس رو نجات دادندIt's the truth. Santa, the South Polers saved Christmas.
.اونا (علامت ها) زندگيتو نجات دادندThey saved your life.
بذار بگم که دکترا واقعاً جون من رو نجات دادندLet's just say the doctors pretty much saved my life--
،مي بيني که اينکارو کردي .و اينطوري تو رو نجات دادمAnd you see, you did, and that's how I saved you.
آنجور نايست و به من خيره شو تو را از مرگ نجات دادمWell, don't stand there gaping! l've saved your life, you know!
،وقتي کشتي غرق شد .من جون ِ مشاور رو نجات دادمWhen my ship was sunk, I saved the consul's life.
من جون سرهنگ ژاندارمري رو زماني که اونا ميخواستن بکشنش نجات دادمI saved the life of the colonel of the carabinieri when they wanted to have him killed.
ولي من زندگي شو نجات دادمI saved his life.
کارل، تو منو نجات دادی.Karl, you saved me. Why?
، تو زندگی منو نجات دادیYou saved my life,
تو اونو نجات دادی، با این که وظیفه تو نبود که نجاتش بدیYou saved her, even though she wasn't yours to save.
تو منو نجات دادی، برش دارYou saved me, take it!
تو خانواده های مارو نجات دادیYou saved our families.
خداوند میخواهد شما را نجات دهدGod wants you down here to be saved.
گربه و خر جمعه ششما را نجات دهد.Puss and Donkey to the rescue! We saved the day!
با کمک کردن به بدنيا اومدنه بچه گرتچن امروز يه زندگي رو نجات داده بودمI had saved one life today by helping Gretchen's child into the world.
...يک فرصت ...براي نجات زني که زندگيمو نجات داده بود... و اجازه داده بود وارد زندگيش بشم..A chance to save the woman who had saved my life just by letting me into hers.
تمام شهر را نجات خواهم دادI will save the whole city.
‏براي او که جانش را نجات خواهد داد آن را از دست خواهد داد‏"For he that will save his life will lose it.
و زندگيت را نجات بدهand save your life!
،اون اين کارو کرد که تارا رو نجات بده .تو بايد بفهمي !She did it to save Tara, you must understand that.
،هري اونجا نبود که اونا رو نجات بده .چون تو نبودي که هري رو نجات بديHarry wasn't there to save them, because you weren't there to save Harry.
.قول داد که بچه رو نجات بده .گفت که دوتا کوفته برنجي حاضر کنيمHe's promised to save the boy. He asked for two rice-balls
خداي بزرگ اين عمو بردي پير رو نجات بدهSweet heaven, save poor old Uncle Birdie.
چطور ممکنه شما رو نجات داده باشم؟How could I have possibly saved you?

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'save':

None found.