Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

بازی کردن [bâzi kardán] (to play) conjugation

Persian
34 examples
present
past
Stems
بازی کن
بازی کرد
Participles
بازی کننده
بازی کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
بازی می‌کنم
بازی می‌کنی
بازی می‌کند
بازی می‌کنیم
بازی می‌کنید
بازی می‌کنند
Present progressive tense
دارم بازی می‌کنم
داری بازی می‌کنی
دارد بازی می‌کند
داریم بازی می‌کنیم
دارید بازی می‌کنید
دارند بازی می‌کنند
Present perfect tense
بازی کرده‌ایم
بازی کرده‌اید
بازی کرده‌اند
بازی کرده‌ام
بازی کرده‌ای
بازی کرده است
Past tense
بازی کردیم
بازی کردید
بازی کردند
بازی کردم
بازی کردی
بازی کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
بازی کنم
بازی کنی
بازی کند
بازی کنیم
بازی کنید
بازی کنند
Past imperfect tense
بازی می‌کردیم
بازی می‌کردید
بازی می‌کردند
بازی می‌کردم
بازی می‌کردی
بازی می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم بازی می‌کردیم
داشتید بازی می‌کردید
داشتند بازی می‌کردند
داشتم بازی می‌کردم
داشتی بازی می‌کردی
داشت بازی می‌کرد
Pluperfect tense
بازی کرده بودم
بازی کرده بودی
بازی کرده بود
بازی کرده بودیم
بازی کرده بودید
بازی کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
بازی خواهم کرد
بازی خواهی کرد
بازی خواهد کرد
بازی خواهیم کرد
بازی خواهید کرد
بازی خواهند کرد
Imperative mood
بازی بکنید
بازی بکن
Subjunctive present tense
بازی بکنم
بازی بکنی
بازی بکند
بازی بکنیم
بازی بکنید
بازی بکنند
Subjunctive past tense
بازی کرده باشیم
بازی کرده باشید
بازی کرده باشند
بازی کرده باشم
بازی کرده باشی
بازی کرده باشد

Examples of بازی کردن

Example in PersianTranslation in English
، اونا چطوری با بازی کردن و خوندن شعرهای شکسپیر اجاره رو پرداخت میکنن ؟How does he pay the rent with the plays and poems of Shakespeare?
# ... باب عاشق پوکر بازی کردن بود # # Bob liked to play his poker...Bob liked to play his poker...
و در حال بازی کردن دومینو با چیزی بود که من فرض کردم نوه ـشهI saw an old man sitting on a bombed-out porch, playingagame ofDominos with whatIpresumeishis grandson.
بنابراین اگر این دانش رو داری باید بازی کردن باهاش رو شروع کنیSo, if you know this knowledge, you should start playing with it.
سیمون در خطره و من طریقه بازی کردن رو بلد نیستمSimon's in danger and I don't know how to play.
. برو توی یه اتاق دیگه بازی کنGo and play in the other room.
. برو توی باغ ، با فرانچسکو بازی کنGo play in the garden with Francesco.
برویه خرده توی اتا قت بازی کنJust go play in your room for a while.
دنی ،می فهمی چی میگم برو تواتا قت بازی کنDanny, mind what I say. Go play in your room.
. جیک ، بشین و بازی کنJake, sit down and play a game.
خوب بازی کرد.Well played.
کی نقش دوروتی رو در جادوگر شهر اوز بازی کرده؟Who played Dorothy in "The Wizard of Oz"?
میدونی که پدر با هر دو اونا ورق بازی کرده بودYou know, Dad played cards with both of them.
قبلاً بازی کرده بودین؟-You've played this game before?
یکی از دوستام باهاش بازی کردهOne of my friends played with him.
"توی فیلم "استار ترک: نکست جن نقش "گینیان" رو بازی کردهShe played Guinan on Star Trek:
.فقط دارم بازی می‌کنمJust playing.
چه پستی بازی می‌کنی؟What position do you play?
هی، تو فوتبال بازی می‌کنی؟Hey, you play soccer?
تو نقش سگ‌شکاری رو بازی می‌کنی .من نقش رییس‌جمهور روYou were gonna play pit bull while I play presidential.
کانتور بر روی لبه بازی می‌کندCantor was...he was... He was playing on the edge!
ناخدا، فکر می‌کنی داریم بازی می‌کنیم؟- I'm trying... - You think we playing? No, I'm doing the best...
اونجا ما فوتبال بازی کردیمAnd we played there, and now a new generation
سپس او را به زندگی خانوادگی خود برد،‏ نزد خود،‏ همسر و دخترش که نقش خانواده مونرو را بازی کردند. ‏He then took her into his own family life, and he, his wife and his daughter played at being Monroe's own family.
توی فیلم اخرم،نقش یه نجیب زاده .و اشراف حکومتی رو بازی کردمIn my last picture, I played aristocrat.
من قبلا این رو بازی کردم و احتمالا خیلی هم تو این بازی خوبمI have played before, and I might be kind of good.
نه، نگرفتی چی شد من قبلا نقش لولا رو بازی کردمNo, you don't understand. See, I've played Lola before.
، آخرین باری که با این بچه ها . گلف بازی کردم رو ، یادم نیستI can't remember the last time I played golf with these guys.
فکر کنم هنوز حرف می زنن من با یارو سافتبال بازی کردمI played softball with him.
بگو که نقش آنی و اویتا و روح رو هم قبلا بازی کردیYou've also played "Annie," "Evita" and "the Phantom."
.خوب بازی کردیWell played.
.تو خوب بازی کردی این چیزا اتفاق میوفتهYou played well. These things happen
واسه اولین بازگشتت به تورنمنت خوب بازی کردیYou have played well for your first comeback tournament
"خوب بازی کردی "تیمیWell played, timmy.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

باور کردن
believe

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'play':

None found.