Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

توصیف کردن [towsif kardán] (to describe) conjugation

Persian
4 examples
present
past
Stems
توصیف کن
توصیف کرد
Participles
توصیف کننده
توصیف کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
توصیف می‌کنم
توصیف می‌کنی
توصیف می‌کند
توصیف می‌کنیم
توصیف می‌کنید
توصیف می‌کنند
Present progressive tense
دارم توصیف می‌کنم
داری توصیف می‌کنی
دارد توصیف می‌کند
داریم توصیف می‌کنیم
دارید توصیف می‌کنید
دارند توصیف می‌کنند
Present perfect tense
توصیف کرده‌ایم
توصیف کرده‌اید
توصیف کرده‌اند
توصیف کرده‌ام
توصیف کرده‌ای
توصیف کرده است
Past tense
توصیف کردیم
توصیف کردید
توصیف کردند
توصیف کردم
توصیف کردی
توصیف کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
توصیف کنم
توصیف کنی
توصیف کند
توصیف کنیم
توصیف کنید
توصیف کنند
Past imperfect tense
توصیف می‌کردیم
توصیف می‌کردید
توصیف می‌کردند
توصیف می‌کردم
توصیف می‌کردی
توصیف می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم توصیف می‌کردیم
داشتید توصیف می‌کردید
داشتند توصیف می‌کردند
داشتم توصیف می‌کردم
داشتی توصیف می‌کردی
داشت توصیف می‌کرد
Pluperfect tense
توصیف کرده بودم
توصیف کرده بودی
توصیف کرده بود
توصیف کرده بودیم
توصیف کرده بودید
توصیف کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
توصیف خواهم کرد
توصیف خواهی کرد
توصیف خواهد کرد
توصیف خواهیم کرد
توصیف خواهید کرد
توصیف خواهند کرد
Imperative mood
توصیف بکنید
توصیف بکن
Subjunctive present tense
توصیف بکنم
توصیف بکنی
توصیف بکند
توصیف بکنیم
توصیف بکنید
توصیف بکنند
Subjunctive past tense
توصیف کرده باشیم
توصیف کرده باشید
توصیف کرده باشند
توصیف کرده باشم
توصیف کرده باشی
توصیف کرده باشد

Examples of توصیف کردن

Example in PersianTranslation in English
خوب ، خدا رو توصیف کنOK, describe God.
کریستین واسم بن رو توصیف کنChristine, describe Ben to me.
برتراند راسل، فیلسوف و ریاضیدان گفت ،برای هر متفکر بزرگی این کشف که هر چیزی ،از این قوانین اساسی نشات می‌گیرد ،آنچنانکه او توصیف کردThe philosopher Bertrand Russel said that for any great thinker, this discovery that everything flows from these fundamental laws, comes, as he described it, whith the overwhelming force of a revelation.
نلسون و جیمسون مشغول تحقیق روی سایت پخش آنلاینی هستن که تو توصیف کردی رو سیستم طراح دیدی ولی نتونستن اهداف مشخصی رو پیدا کنندNelson and Jameson have been investigating the web streams you described seeing in our rider's room, but they haven't identified any potential targets.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'describe':

None found.