.و گروه شما سعی کردن از این مانع رد بشن | And your group is trying to get passed them. |
.خب، اون ارزش سعی کردن داشت | Well, it was worth a try... |
.یه سری سعی کردن ما رو بکشن دوباره | People are trying to kill us again. |
500سال پیش پرتغالی ها و اسپانیی ها اومدن اینجا هر دوشون سعی کردن به روش های از این کشور منافعی به دست بیارن | Five hundred years ago, the Portuguese and the Spanish came here, each trying to get the country from their natives. |
.نتونستم. و باور کنین که سعیمو کردم - منظورت از سعی کردن چیه؟ | - Oh, yeah? How does one try? |
عزیزم , لطفا سعی کن منو درک کنی. | Darling, please try to understand me. |
. سعی کن منو درک کنی | I'm trying to make a go of my dusiness |
اوه، "جک"، سعی کن بفهمی | Oh, Jack, please try to understand. |
خب، سعی کن کمال و فضیلت رو بینی | Well, try seeing accomplishment. |
دوباره سعی کن... مطمئنم تو راهه | Keep trying -- l'm sure he's on his way back from ... |
یکی یه بار سعی کرد بکنه | One guy tried that on me once. |
و اون فرار کرد و سعی کرد برای پول پدرم با اون ازدواج کنه | And he ran off and tried to marry her for my father's money. |
...فقط میخواستم هلش بدم عقب ولی سعی کرد | I just tried to push her off me and she tried... |
سعی کرد من نتونستم بفهمم | He tried. I couldn't get it. |
من یادمه که اون سعی کرد کنار بیاد با ما | I remember she tried to make it work here with us with him. |
بابای اون سعی کرده بود تو رو از کار بیکار کنه ! | His father tried to put you out of business! |
او ن سعی کرده بر عشقش غلبه کنه ، اما قادر نبوده ، آقای نایتلی تشویقش کرده دوباره سعی کنه. | That he tried to overcome his love, but not been able to, and Mr. Knightley encouraged him to try again. |
بهت گفته که سعی کرده زنش رو بکشه؟ | Did he tell you he tried to kill his wife? |
من به مشخصات ، بررسی و به عنوان من شما سعی کرده اند با او تماس... | I will check the specifications, and as I see you have tried to contact him ... |
در چند دهه گذشته آنها سعی کردهاند تا آزادی کشورشان را با مبارزات مسلحانه به دست بیاورند و بعضی گروهها هنوز همین کار را میکنند | For decades they have tried to achieve national liberation through armed struggle some groups still do but the majority now support popular protest instead |
.مشکلاتی که هنوز دارم سعی میکنم حلشون کنم | Problems that I'm still trying to work my way through. |
- سعی میکنم، بله | - I try to, yes. |
من سعی میکنم چیزایی رو که از ما میخواد درک کنم | I try to understand what he wants from me. |
سعی میکنم بهش متوسل بشم | I try to grab ahold to his belt. |
زود این كارو بكنید - سعی میکنم، در حال سعی كردنم - | - I'm trying! I'm trying! I'm trying! |
.میدونستم که سعی میکنی با حرف زدن منصرفم کنی | I knew you'd try and talk me out of it. |
تو سعی میکنی خدا رو درک کنی؟ | You try to understand God. |
...شغل تو "وصل کننده" است، که یعنی هر روز 500 بار با تلفن زنگ میزنی سعی میکنی منو به تاجرهای ثروتمند وصل کنی | Your job is 'connector', which means... that you'll be dialing the phone over 500 times a day, trying to 'connect' me with wealthy business owners. |
داری سعی میکنی از خودت محافظت کنی | You're trying to protect yourself. |
اکثر بازاریابی به عملکرد مردم توجه میکند و سعی میکند تشخیص دهدکه چه باید کرد اما ماسعی میکنیم به ارزشهای اساسی مردم توجه کنیم | I mean most of marketing was looking at people's actions and trying to figure out what to do, but what we were doing was we were trying to look at people's underlying values so that we could predict what is their lifestyle, |
فکر کردم داریم سعی میکنیم دنیا رو جای بهتری کنیم | I thought we were trying to make it a better place. |
سعی میکنیم اینجا رو مثل قبرستون ساکت کنیم تا ببینیم از اینجا میرن یا نه | We'll try to make this place as quiet as a graveyard, see if they move on. |
دارید سعی میکنید عقیدتونو بیان کنید سعی میکنید بفهمید چه کسی هستید دارید به چه آدمی تبدیل میشید ، و درعین حال دارید سعی میکنید زندگی سراسر خدمت رسانی تان را داشته باشید | You are trying to assert yourself, trying to find out who you are, who you are becoming, at the same time you are trying to live a life of dedication of service and you are trying to make all of these things fit into who you are, |
دارید سعی میکنید عقیدتونو بیان کنید سعی میکنید بفهمید چه کسی هستید دارید به چه آدمی تبدیل میشید ، و درعین حال دارید سعی میکنید زندگی سراسر خدمت رسانی تان را داشته باشید | You are trying to assert yourself, trying to find out who you are, who you are becoming, at the same time you are trying to live a life of dedication of service and you are trying to make all of these things fit into who you are, |
در چند دهه گذشته آنها سعی کردهاند تا آزادی کشورشان را با مبارزات مسلحانه به دست بیاورند و بعضی گروهها هنوز همین کار را میکنند | For decades they have tried to achieve national liberation through armed struggle some groups still do but the majority now support popular protest instead |
بله ما چندین د فعه سعی کردیم باهاشون ارنباط برقرارکنیم امایه ماجوایی ندادند | We tried to contact them several times but they didn't answer. |
ما سعی کردیم | We tried that. |
ما سعی کردیم کمکش کنیم ولی | We tried to help her, but... |
من انجام ندادم تو این رو می دونی ما سعی کردیم چیز جدیدی بدست بیاریم | - That's not what I did and you know it. - We tried something new. |
ما سعی کردیم فقط از بخش کوچیکی از قدرت استفاده کنیم و حالا حتی کمتر ثبات داره | We tried to use only a fraction of the power... and now it is even less stable. |
آیا شما تا به حال سعی کردید یه زبان شرقی رو یاد بگیرید؟ | German, French and English. Have you ever tried to learn any Oriental language? |
به این خاطر سعی کردید مسمومم کنید؟ | And that's why you tried to poison me? |
با توجه به پتانسیل بالقوه، عده زیادی سعی کردند برنامه رو دوباره استارت بزنند | Realizing it's potential, many tried to re-start the Program. |
سعی کردم قانعت کنم | l tried to reason with you. |
من سعی کردم کنار برم... | ...ltriedtostay away . |
، خیلی سعی کردم ، باورم مث شما باشه | I've tried hard to make believe the way you do, |
من سعی کردم بی سر و صدا بیام , اما... - | I tried to come in quietly, but... |
تقریبا رفتم توی ماسه ها وقتی سعی کردم دورش بزنم | I almost got stuck in the sand when I tried to get around it. |
سعی کردی تخمِ خودت رو لیس بزنی؟ | You tried licking your own balls yet? . |
همون موقع که .سعی کردی فریبمون بدی ما بهت پول دادیم | When you tried to deceive us. |
تو سعی کردی منو از یاد ببری | You tried to forget me. |
یادته سعی کردی بهم بگی که. . | You remember when you tried to tell me what.. |
.من میدونم سعی کردی بهم کمک کنی .به موبی کمک میکنی | I know that you tried to help me. You help Moby. |
اگر الان سعی کنم کالسکه رو متوقف کنم رم می کنه | -There'll be hell to pay if I tried to stop him now! |
.و فکر میکرد من تو رو میکشم اگه سعی کنی منو بکشی | And he believed that I would kill you if you tried. |
چی میشه اگه واقعا بریم به سرویس مخفی و، مثلا، سعی کنیم تا از کاخ سفید محافظت کنیم؟ | What if we actually went into the secret service and, like, tried to protect the white house? |
.و سهم بقیه ما، خرده نان های روی میز باشد ولی به یاد داشته باشید، اگر شما سعی کنید و مالیات گرم شدن زمین را cap-and-trade که مالیات سیستم ... به مردم تحمیل کنید ... با این ایده که شما می خواهید جان خرسهای قطبی را نجات دهید | if you tried to put on cap-and-trade and a global warming what you're gonna do is destroy human society. |
نه، داشتم سعی میکردم ازت محافظت کنم | No. I was trying to protect you. Oh. |
.بله،دوباره سعی خواهیم کرد | ALEERA: Yes, we will try again. |