Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

سریدن [soridán] (to slide) conjugation

Persian
7 examples
This verb can also mean the following: slip
present
past
Stems
سر
سرید
Participles
سرنده
سریده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
می‌سرم
می‌سری
می‌سرد
می‌سریم
می‌سرید
می‌سرند
Present progressive tense
دارم می‌سرم
داری می‌سری
دارد می‌سرد
داریم می‌سریم
دارید می‌سرید
دارند می‌سرند
Present perfect tense
سریده‌ایم
سریده‌اید
سریده‌اند
سریده‌ام
سریده‌ای
سریده است
Past tense
سریدیم
سریدید
سریدند
سریدم
سریدی
سرید
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
سرم
سری
سرد
سریم
سرید
سرند
Past imperfect tense
می‌سریدیم
می‌سریدید
می‌سریدند
می‌سریدم
می‌سریدی
می‌سرید
Past progressive tense
داشتیم می‌سریدیم
داشتید می‌سریدید
داشتند می‌سریدند
داشتم می‌سریدم
داشتی می‌سریدی
داشت می‌سرید
Pluperfect tense
سریده بودم
سریده بودی
سریده بود
سریده بودیم
سریده بودید
سریده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
خواهم سرید
خواهی سرید
خواهد سرید
خواهیم سرید
خواهید سرید
خواهند سرید
Imperative mood
بسرید
بسر
Subjunctive present tense
بسرم
بسری
بسرد
بسریم
بسرید
بسرند
Subjunctive past tense
سریده باشیم
سریده باشید
سریده باشند
سریده باشم
سریده باشی
سریده باشد

Examples of سریدن

Example in PersianTranslation in English
بايد تا جايي که ميتونيم بذاريم سر بخورهNo. We got to let her slide as far as we can.
.يه سر سره هستش به جاي پله .نگاه کنIt's a slide instead of stairs. Look.
خب منم دارم ميبينم که کي داره سر ميخورهWell, I'm gonna show you how a bitch come down a slide.
بدون مراقبت هميشگي اون بازم برمي‌گرده سر موادYou know what House is like. He's self-destructive. Without constant supervision, he's gonna slide back into drugs.
من داشتم بچه ها رو نگاه ميکردم اونا دارن سر ميخورن.I was just watching the... Some kids. They're about to come down the slide.
بذار من سرم رو رو تو بذارم"letting me slide on to you.
"شالم از سرم ليز ميخوره""My veil slides from my body."

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

بریدن
cut
پریدن
fly
تنیدن
spin
چشیدن
taste
خریدن
buy
خزیدن
crawl
دمیدن
breathe
دنیدن
walk with pomposity
رسیدن
arrive
سپردن
traverse
کشیدن
pull
گزیدن
bite
مکیدن
suck

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'slide':

None found.