Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

وا کردن [bâz kardán] (to open) conjugation

Persian
41 examples
present
past
Stems
باز کن
باز کرد
Participles
باز کننده
باز کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
باز می‌کنم
باز می‌کنی
باز می‌کند
باز می‌کنیم
باز می‌کنید
باز می‌کنند
Present progressive tense
دارم باز می‌کنم
داری باز می‌کنی
دارد باز می‌کند
داریم باز می‌کنیم
دارید باز می‌کنید
دارند باز می‌کنند
Present perfect tense
باز کرده‌ایم
باز کرده‌اید
باز کرده‌اند
باز کرده‌ام
باز کرده‌ای
باز کرده است
Past tense
باز کردیم
باز کردید
باز کردند
باز کردم
باز کردی
باز کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
باز کنم
باز کنی
باز کند
باز کنیم
باز کنید
باز کنند
Past imperfect tense
باز می‌کردیم
باز می‌کردید
باز می‌کردند
باز می‌کردم
باز می‌کردی
باز می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم باز می‌کردیم
داشتید باز می‌کردید
داشتند باز می‌کردند
داشتم باز می‌کردم
داشتی باز می‌کردی
داشت باز می‌کرد
Pluperfect tense
باز کرده بودم
باز کرده بودی
باز کرده بود
باز کرده بودیم
باز کرده بودید
باز کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
باز خواهم کرد
باز خواهی کرد
باز خواهد کرد
باز خواهیم کرد
باز خواهید کرد
باز خواهند کرد
Imperative mood
باز بکنید
باز بکن
Subjunctive present tense
باز بکنم
باز بکنی
باز بکند
باز بکنیم
باز بکنید
باز بکنند
Subjunctive past tense
باز کرده باشیم
باز کرده باشید
باز کرده باشند
باز کرده باشم
باز کرده باشی
باز کرده باشد

Examples of وا کردن

Example in PersianTranslation in English
.بينديا ... چشم هات رو باز کنBindiya... open your eyes.
.چشماتو خوب باز کن اون توKeep your eyes open in there.
اوون ، اوون ، درو باز کنOwen. Owen, open up!
.حالا باز کن تا برات توضيح بدمNow open up and let me explain!
ترنت"؟" فقط در رو باز کنTrent? Just open the door.
وقتي از کار برگشتم تازه چشماش رو باز کردIt wasn't until I fired the first shot, then she even opened her eyes.
همه خواهن شد او دهنشو باز کردI was perfectly happy and then she went and opened her big mouth.
همين چند لحظه پيش چشماشو باز کردHe just opened his eyes a little while ago.
زماني که قطار به ليون نزديک ميشد مهماندار جلوي کوپه ي خانم در زد و يکي درو باز کردAs the train approached the Gare de Lyon, the steward knocked at the door and it was opened.
... اون چشماشو باز کردShe opened her eyes..
اين يه بسته غذا رو باز کرده که سکه بخورهShe opened up a Chinese food bag to eat money.
نمي دونم، اون سفره دلشو واستون باز کرده بود، اون تشکر ميکردI dont know. He opened his heart, he thanked.
خب ممکنه وقتی برق رفته اونا جعبه قرمز رو باز کرده باشنSo, they must've opened the red box when the lights went out.
،پدرم يه فروشگاه تو سوتهال براي من باز کرده .اسمش رو گوروکريپا گذاشتهMy father opened a store for me at Southall, it's named Gurukripa.
.سلطان ما ي راهي به سعادت رو واسه تون باز کرده واسه همينه که دارين خيانت ميکنين؟Now our Sultan has opened a path to glory for you. ls this why you treason?
وقتی صبح باز کردیم همونجا پارک بودThat was parked there when we opened up this morning.
این یه رستوران جدیده که ما امروز باز کردیمThis is a new restaurant we opened today.
چهار مرد ريختن سرمون و . خزانه بانک رو باز کردندFour men took it over and opened the safe.
اونا درو باز کردند جيرجيرک رو خسته و پريشون ديدندHe opened the door, and saw the grasshopper there, dishevelled and exhausted.
و وقتي که در جعبه رو باز کردند . بوي عطر آزاد شدAnd when it was opened, a perfume was released.
زمانيکه چند سال بعد اون شخص با سربازان مزدور خودش به شهر برگشت تعدادي از شهروندان اتن نه تنها دروازه شهر رو براش باز کردند بلکه همراهيش هم کردند تا اون شخص بتونه تمام سران حکومت مردمي رو هم اعدام کنهWhen he returned years later with an army of mercenary, those same citizens not only opened their gates for him, but stood by while he executed members of the League of Government.
اونا دروازه رو باز کردند ؟They already opened the gate?
...رفتم بانک و برات يه حساب سرمايه گذاري .جديد باز کردم... .پدر ديگه دستش به اين يکي نميرسهI went to the bank and opened up a new trust account for you... one that Dad can't touch.
آره ، وقتي من اون در رو باز کردمYeah, that's right. When I opened up the door.
، "نه ، "جيمي ديمن . باهام تو مشروب فروشي که باز کردم همراه بودNo, Jimmy Damon was for a bar that I opened.
,با اين گودالي که من باز کردم .مشکلات زيادي به وجود ميادWith this hole l've opened, there could be all kinds of problems.
تازه استودیوی ضبط خودم رو .توی مرکز شهر باز کردمI just opened up my own recording studio downtown.
برات کافی نیست که دیدم رو به نسبت به لذت زندگی باز کردی؟Isn't it enough you've opened my eyes to the joy of living?
تو تازه رستوران دومت رو تو "بِورلی" باز کردی نیازی نیست بگم که اختیارش رو دادی دستِ چه کسیYou just opened a second place in Beverly, not to mention who you plucked to run the joint.
روزی که اینجا رو باز کردیThe day you opened this joint,
پس تو نامه رو باز کردی بله..- So you opened the letter! ? - Yes I did...
بعد تو رفتی یه دانشکدۀ تقلبی باز کردیSo you opened a fake college.
من رو جعبه رو قبل از اينکه باز کنم نخوندم و نميشه چعبه اي رو که باز کردي برش گردونيI didn't read the box before I opened it and you can't return a box after you opened it!
اونو دادم به بابات ...قبل از اين که نامه رو باز کنمActually, I gave it away to your dad, I guess, before I'd opened the letter.
... اگه از هشت صبح هم باز کنم بازم خرجم در نميادI wouldn't make it even if I opened at 8:00 a.
... فقط مي خواستم اون عقده لمس کردني رو که ... داشتم باز کنمI would've just opened up at the slightest touch.
حتی اگه پرونده رو دوباره باز کنیم که البته همچو اتفاقی نمیفته هیچ میدونی چقد سخته به استناد سوابق تلفنی قرار قضائی بگیریم؟Even if we got the case reopened, which isn't gonna happen, you have any idea how hard it is to get a warrant for phone data?
ما باید باز کنیم دوباره او در رو که اون ازش اومدهWe opened the door and it came through.
بعد از اون ،ما نقاشي ها رو مي گذاريم توي کپسول و بعد از گذشت 50 سال از امروز يک گروه از بچه ها درست مثل خودتون اون رو باز خواهند کرد تا ببينند شما چه تصوري در مورد آينده تون داشتيدThen we'll put the pictures in the capsule, and 50 years from today, a group of children just like yourselves will open it up to see what you drew.
# بدون اینکه حتی چشمانت را باز کرده باشی ## Without even opening his eyes. #
اما ناگهان واشنگتن متوجه شد که ممکن است .با اين کار لانه ي کرم ها را باز کرده باشدHowever, Washington suddenly realised that it pried open a can of worms.

More Persian verbs

Other Persian verbs with the meaning similar to 'open':

None found.