Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

گزیدن [gazidán] (to bite) conjugation

Persian
4 examples
This verb can also mean the following: sting, prefer, choose
present
past
Stems
گز
گزید
Participles
گزنده
گزیده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
می‌گزم
می‌گزی
می‌گزد
می‌گزیم
می‌گزید
می‌گزند
Present progressive tense
دارم می‌گزم
داری می‌گزی
دارد می‌گزد
داریم می‌گزیم
دارید می‌گزید
دارند می‌گزند
Present perfect tense
گزیده‌ایم
گزیده‌اید
گزیده‌اند
گزیده‌ام
گزیده‌ای
گزیده است
Past tense
گزیدیم
گزیدید
گزیدند
گزیدم
گزیدی
گزید
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
گزم
گزی
گزد
گزیم
گزید
گزند
Past imperfect tense
می‌گزیدیم
می‌گزیدید
می‌گزیدند
می‌گزیدم
می‌گزیدی
می‌گزید
Past progressive tense
داشتیم می‌گزیدیم
داشتید می‌گزیدید
داشتند می‌گزیدند
داشتم می‌گزیدم
داشتی می‌گزیدی
داشت می‌گزید
Pluperfect tense
گزیده بودم
گزیده بودی
گزیده بود
گزیده بودیم
گزیده بودید
گزیده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
خواهم گزید
خواهی گزید
خواهد گزید
خواهیم گزید
خواهید گزید
خواهند گزید
Imperative mood
بگزید
بگز
Subjunctive present tense
بگزم
بگزی
بگزد
بگزیم
بگزید
بگزند
Subjunctive past tense
گزیده باشیم
گزیده باشید
گزیده باشند
گزیده باشم
گزیده باشی
گزیده باشد

Examples of گزیدن

Example in PersianTranslation in English
چون گاز گرفته میشه زیر لباسش یه لباس ضد گزیدن پوشیده بنابراین سگ‌ها بهش مثل یك اسباب‌بازی جویدنی بزرگ نگاه میكننBecause he's got the bite suit on under his clothes, so the dogs see him as like a big old chew toy.
واقعاً شخصيت گزنده تو رو به خودش گرفته بودReally captured your biting personality.
مي‏گزد بدونِ دندانToothless bites
اين زمين‏هاي سرد و سخت دست‏هامون رو مي‏گزد♪ The cold hard lands ♪ ♪ They bites our hands ♪

More Persian verbs

Other Persian verbs with the meaning similar to 'bite':

None found.