Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

گم کردن [gom kardán] (to lose) conjugation

Persian
42 examples
present
past
Stems
گم کن
گم کرد
Participles
گم کننده
گم کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
گم می‌کنم
گم می‌کنی
گم می‌کند
گم می‌کنیم
گم می‌کنید
گم می‌کنند
Present progressive tense
دارم گم می‌کنم
داری گم می‌کنی
دارد گم می‌کند
داریم گم می‌کنیم
دارید گم می‌کنید
دارند گم می‌کنند
Present perfect tense
گم کرده‌ایم
گم کرده‌اید
گم کرده‌اند
گم کرده‌ام
گم کرده‌ای
گم کرده است
Past tense
گم کردیم
گم کردید
گم کردند
گم کردم
گم کردی
گم کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
گم کنم
گم کنی
گم کند
گم کنیم
گم کنید
گم کنند
Past imperfect tense
گم می‌کردیم
گم می‌کردید
گم می‌کردند
گم می‌کردم
گم می‌کردی
گم می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم گم می‌کردیم
داشتید گم می‌کردید
داشتند گم می‌کردند
داشتم گم می‌کردم
داشتی گم می‌کردی
داشت گم می‌کرد
Pluperfect tense
گم کرده بودم
گم کرده بودی
گم کرده بود
گم کرده بودیم
گم کرده بودید
گم کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
گم خواهم کرد
گم خواهی کرد
گم خواهد کرد
گم خواهیم کرد
گم خواهید کرد
گم خواهند کرد
Imperative mood
گم بکنید
گم بکن
Subjunctive present tense
گم بکنم
گم بکنی
گم بکند
گم بکنیم
گم بکنید
گم بکنند
Subjunctive past tense
گم کرده باشیم
گم کرده باشید
گم کرده باشند
گم کرده باشم
گم کرده باشی
گم کرده باشد

Examples of گم کردن

Example in PersianTranslation in English
* مگر گم کردن ليست رخت ها را که اصلاً اجازه نمي دادي *# But lose that laundry list of what you won't allow #
این نقشه برای گم کردن خودتهIt's a map to lose yourself.
اونا پدرت رو گم نکردن فقط جنازش رو گم کردنThey didn't lose your father. They just lost his body.
چمدونت رو تو راه امدن گم کردن؟Did they lose your suitcase on the way over?
بسيار خب، خب، تو کمر بندت رو بسته نگه دار اما لباس وکالت رو گم کن، ممکنه؟Okay, well, uh, stay buckled in, but lose the lawyer outfit, will you?
حالا گورتو از اينجا گم کن و اون معامله لعنتي رو هم بيخيال شوNow get your ass in there and close the goddamn deal.
توي جنگل و ماشينه رو گم کرد و اون موقع فهميد کهSo, finally, she swerved off the road... into the woods... and lost the other car... and that's when she realized... the man in the other car wasn't trying to hurt her.
من چاکرمم رو گم کرد (يک صلاح پرتابيِ هندي به شکل دايره با لبه هاي بيرنيِ تيز)I've lost my chakram!
اون منو تو بزرگراه گم کردShe lost me on the freeway.
برادرت ال-کامينو رو گم کردYour brother's "lost" El Camino.
اشلي همين الان ترنرو گم کرد و اون داره بر ميگرده خونهAshley just lost Turner, who's coming home right now.
از طرف ديگه سوپر مارکت پنکه شو پس نمي گيره چون اون فاکتورشو گم کردهThe drugstore wouldn't take back her fan, she lost the slip.
راهم را در ميان خيابان هاي خالي از جمعيت و خانه هاي خرابه گم کرده امI lost my way among empty streets with ruined houses.
احتمالا" عقب مونده و راه رو گم کردهHe probably lagged behind and lost his way.
... شايد پولش رو اون تو گم کردهMaybe he lost the money inside.
.مردک بي چاره، بايد راهش رو تو جنگل گم کرده باشهMALE 1: Poor fellow, must have lost his way in the woods.
چون تو همش گم می‌کنی اوه، دل می‌خواد همش تو حیاط پشتی تو چادر بخوابیOh, and you're this close of doing all the sleeping in a tent in the backyard.
فکر کنم اونا رو گم کردیم - آره --l think we lost them. -Yes.
. ما فیلیپ رو گم کردیمWe have lost the leap.
.میدونی، راه ـمونو گم کردیمKinda lost track. You know?
بعد از یه مدت سطح زمین سخت شد و ردشون رو گم کردیمThe ground rolls into a hardpack and we lost that track, too.
# از واحد ِ هوایی ِ 3، ما مظنون رو گم کردیم #air based 3,we lost visual lost suspect
اونا تا حدي تعقيبشون کردند، اما بعد اونا رو گم کردندThey followed them some distance but then lost them.
يک شب وقتي در تاريکي به خانه مي رفتند , همديگر رو گم کردندGoing home in the blackout one night they lost each other
آينده خودشون رو گم کردندPeople have lost the future.
چند تا ماهيگير هستند که راه خودشون رو گم کردندWe got some swordfishermen who have lost their way.
اونا پدرم رو گم کردندThey lost my father.
، گفشم رو گم کردم . زنه از دستم عصبانیه .I lost my shoes. The wife went mad at me.
من جايگاهم رو گم کردم .I lost my place.
که بگم وسايلمُ گم کردم؟That I lost my luggage?
مژه چشم چپمُ گم کردمI lost my left eyelash.
وقتي داشتم از ماشين پياده ميشدم کفشمُ گم کردمI lost my shoe getting out of the car.
مراقب حرف زدنت باش، خواهر .تو اون رو گم کردی نه ماWatch your tongue, sister! It is you and not we who've lost her.
هی ؛ شما بازیکنت رو گم کردی ؛ درسته؟Hey, you lost your player, havent u? - Son of a bitch.
فکر کردم منو گم کردیI think you've lost me.
.و بهشون میگیم که گوشیتُ گم کردی امّا حالت خوبهAnd tell them that you lost your phone but you're ok.
.ناسلامتی یکی از وسایلِ "شان اوکانل" رو گم کردیYou lost a Sean O'Connell.
شبيه اين بود من يه گوشواره ي ... پر رو گم کنم با يه ماشين وان با صندلي هاي . کوچيکشJust like I lost the feathered earring.
مادرم بهم اخطار داده بود که اگه هر کدومشون رو گم کنم با طلسم زشتي، تنبيهم ميکنهMy mother warned me she would punish me with the curse of ugliness if I ever lost any of them.
شماره ات رو گم کرده بودم البته- I had lost your number. - Of course.
.چاقوهاتو گم کرده بودیYou had lost your knives.
بين بطري مشروب و کتابهاي ورزشي پسره راهشو تو شهر فرشته ها گم کرده بودBetween the bottle and the sports book, boy had lost his way in the City of Angels.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

وا کردن
open
بو کردن
smell
حس کردن
sense
سر کردن
put up with
کر کردن
do
کم کردن
reduce

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'lose':

None found.