Etymology
Blog
Etymology Blog

Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

فریاد زدن [faryâd zadán] (to yell) conjugation

Persian
1 examples
This verb can also mean the following: scream, shout, cry
present
past
Stems
فریاد زن
فریاد زد
Participles
فریاد زننده
فریاد زده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
فریاد می‌زنم
فریاد می‌زنی
فریاد می‌زند
فریاد می‌زنیم
فریاد می‌زنید
فریاد می‌زنند
Present progressive tense
دارم فریاد می‌زنم
داری فریاد می‌زنی
دارد فریاد می‌زند
داریم فریاد می‌زنیم
دارید فریاد می‌زنید
دارند فریاد می‌زنند
Present perfect tense
فریاد زده‌ایم
فریاد زده‌اید
فریاد زده‌اند
فریاد زده‌ام
فریاد زده‌ای
فریاد زده است
Past tense
فریاد زدیم
فریاد زدید
فریاد زدند
فریاد زدم
فریاد زدی
فریاد زد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
فریاد زنم
فریاد زنی
فریاد زند
فریاد زنیم
فریاد زنید
فریاد زنند
Past imperfect tense
فریاد می‌زدیم
فریاد می‌زدید
فریاد می‌زدند
فریاد می‌زدم
فریاد می‌زدی
فریاد می‌زد
Past progressive tense
داشتیم فریاد می‌زدیم
داشتید فریاد می‌زدید
داشتند فریاد می‌زدند
داشتم فریاد می‌زدم
داشتی فریاد می‌زدی
داشت فریاد می‌زد
Pluperfect tense
فریاد زده بودم
فریاد زده بودی
فریاد زده بود
فریاد زده بودیم
فریاد زده بودید
فریاد زده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
فریاد خواهم زد
فریاد خواهی زد
فریاد خواهد زد
فریاد خواهیم زد
فریاد خواهید زد
فریاد خواهند زد
Imperative mood
فریاد بزنید
فریاد بزن
Subjunctive present tense
فریاد بزنم
فریاد بزنی
فریاد بزند
فریاد بزنیم
فریاد بزنید
فریاد بزنند
Subjunctive past tense
فریاد زده باشیم
فریاد زده باشید
فریاد زده باشند
فریاد زده باشم
فریاد زده باشی
فریاد زده باشد

Examples of فریاد زدن

Example in PersianTranslation in English
فریاد زدم
...فریاد زدم که تمومش کنن		I yelled for them to stop.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Random

پا در میان گذاشتن
intervene
تماشا کردن
see
شروع کردن
begin
شکستن
in general
طاقت آوردن
stand
فال گرفتن
divine the future
فرض کردن
assume
فرو رفتن
go down
فشردن
press
گشادن
do

Other Persian verbs with the meaning similar to 'yell':

None found.