آلمانيا فقط فرض کردن که نمونه ها آلوده بودن | Germans just assumed that the samples were contaminated. |
،خوبه فرض کن سالمي، اقوامي .رو بياد بيار که در گذشته در زمستانهاي باراني بودن | Well, safe to assume, folks, that the rainiest winter in memory is over. |
مثل انسانهاي اوليه راه ميرن، مي بيني فرض کن اون مسئول هماهنگي عروسه، باشه؟ خوبه | Walk up to the first homo you see and assume he's the wedding coordinator, right? |
...گوش کن،فرض کن که من به زنت بگم در مورد ماجراي تو و "آنجلا هيني" توي کنفرانس بلکپول به نظرت کدوم راه بهترينه يه ايميل،يه تماس تلفني يا چيز ديگه اي؟ | Listen, assume I tell your wife about you and Angela Heaney at the Blackpool conference, what would be best, an e-mail, a phone call or what? |
فرض کن اينقدر باهوش هستم که بتونم اسمت رو حدس بزنم | Let's assume l'm smart enough to know your name. |
ببین. تو فرض کن من حکم دارم من هم فرض میکنم مادرت مدارک قانونی مهاجرت داره | Look, you assume that I have a warrant, and I'll assume that your mother has papers, okay? |
خودش اينطور فرض کرده - | He assumed that. |
خودش فرض کرده؟ | - He assumed it? |
و شما میدانید که حتی دکارت ،علیرغم همه شکگراییش بدون هیچ مشکلی فرض میکند که .خداوند وجود دارد | And, you know even Descartes, despite all of his scepticism, assumes... for him unproblematically, that there is a God. |
وقتی اونها منو ÷یدا کردند ... ...فرض کردند که این اشتباه تو بوده | When they found me they assumed it was your fault. |
فقط فرض کردم که... | I j- - I just as-assumed from-- |
من فقط فرض کردم- آيا به عنوان همجنس باز کاري کردم؟ | - I just assumed. - Do I come offas gay? |
فرض کردم که نامادريت بهت زنگ زده بوده | I assumed you'd gotten a phone call from your stepmom. |
توي دانشگاه ، سر ميزها خدمت ميکردم ، در نتيجه فرض کردم . اينجا هم شماره ها بر اساس حرکت عقربه ساعت باشه | Well, I waited tables in college so I just assumed clockwise. |
فرض کردم | I assumed. |
فرض کردی که در قفله؟ | You just assumed that the door was locked? |