از اون به بعد، کاراي ديگه اي رو واسه انجام دادن پيدا کردم | Since then, I found other things to do. |
- . دخترا همیشه یه کاری برای انجام دادن دارن - | -Girls always got things to do, they tell me. |
اگه کار مهمي برا انجام دادن ندارين | If you're not doing anything else more important. |
.ما کاراي زيادي براي انجام دادن داريم. | - Nothin', Hank. L... - Well, we got work to do. |
. تنها دليله اينجا موندنم انجام دادن اين کاره اوه ، تو به من اعتماد نداري؟ | That's one reason for my staying. Oh, you don't trust me, huh? |
اما , نمیگم که اینکارو نمیشه انجام داد؟ | Emma, I don't say that it can't be done. |
آيا شما براي كاري كه خداوند امشب برايتان انجام داد سپاسگزار نيستيد؟ | Aren't you grateful for what God has done for you here tonight? |
بعدا خدا اين کار و برام انجام داد .در سال 1917 تو يه باتلاق در بلژيک | - [Cash Register Rings] Then in some mud hole in Belgium the good Lord done the job for me... 1 91 7. |
کارهاي زيادي هست که در طول زمستان مي شه انجام داد | There is much to be done during the winter. |
مرگان کارشو انجام داد | Morgan has done it! |
اونه که اين کارو انجام داده .و خيلي کاراي ديگه که نميتونم بهتون بگم آقا | It's him that's done that, and more as I can't tell you, sir. |
لباس ها و دکور بهترين کارهاييه که تا حالا راتوف انجام داده | The costumes and the decor are the most beautiful things Ratov has ever done. |
آره.رفيقمون اين اواخر چيکار واسمون انجام داده؟ | Yeah. What's Buddy-boy done for us lately? |
بقيه اش به سراغت خواهد آمد کارهايي را که پيش از اين انجام داده ام را دوباره انجام بدهم؟ | It's what you have never done, what you never conquered that waits for you. |
گمان کنم بدتر از اين کار نمي توانستم انجام داده ام هنوز فرصت داري | Meaning to do the best... ... I suppose I could not have done worse. |
همه گیاهان و حیواناتی که به آنها وابستهایم انجام میدهیم در چشم به هم زدنی از زمان کیهانی، در تنها ۱۵ یا ۲۰ هزار سال گرگهای خاکستری را به سگهایی تبدیل کردیم | In a blink of cosmic time, just 15- or 20,000 years we turned gray wolves into all the kinds of dogs we love today. |
آنها مطالعات را انجام دادهاند آره، آره | They have done studies. Yeah, yeah. |
همانا كه شما و سامورایی شما انجام دادهاند | as you and your samurai have done. |
حامل اين نامه،اين کار را انجام داده است | "that the bearer of this has done what has been done." |
.ما اون بیرون کار خوبی انجام دادیم | You did a good job out there. |
انجام دادیم آره | - We did it up. - Yes. |
و بیاید روی انتخابات آنلاینی که برای .صلح سبز انجام دادیم تاکیید کنیم | And let's emphasise the online campaign we did for Greenpeace. |
هر کاری از دستمون بر میومد انجام دادیم بزار بهت قوت قلب بدم! | We did everything we could. Let me reassure you... |
من عاشق کاری بودم که باهم انجام دادیم | I love what we did. |
شما آزمایش بزرگی انجام دادید. | You did extensive testing here. |
خب، خیلی خوب انجام دادید | - Well, you did all right. |
.این مثل کاری نیست که شما هرزهها توی حموم انجام دادید | This isn't what you bitches did in the shower. |
یه جورایی فقط کارتون رو انجام دادید | You kind of just did your jobs. |
کالبد شکافي انجام دادند .اونم نتونست قسر در بره | So they had an autopsy and she didn't get away with it. |
چرا پزشک ها کالبدشکافي انجام دادند؟ | Why did the doctors do an autopsy? |
آن ها انجام دادند؟ | -They did? |
افراد من بهترين كارشون رو اون بيرون انجام دادند | My team did everything we could out there, |
آنها بر روي ما آزمايشاتي انجام دادند | They did experiments us. |
اما من اين کار رو انجام دادم من با جت هم پرواز کردم | I did. I flew in a jet plane too. |
.بهترين کاري که در عمرم انجام دادم | The best thing I ever did. |
فراموشش کن.من اون کارو به عنوان دکتر انجام ندادم به عنوان يه همسايه انجام دادم | Forget it. I didn't do it as a doctor. I did it as a neighbour. |
همه چيز مرتبه من و فارلوها با يه كمپ تماس راه دور گرفتيم من همه خريدها رو انجام دادم | The Farlows and I phoned the camp long-distance and I did all the shopping this... |
عزيزم من اون همه رو براي تو انجام دادم فکر کردم ازش خوشت بياد، عزيز دلم | Why, baby, I did it all for you! I thought you'd like it, sweetheart. |
در مورد کاری که الان برای لاسلو انجام دادی | What you just did for Laszlo. |
.کارت رو خوب انجام دادی بهم اعتماد کن | You did a good job, trust me. |
.نه از عصبانیت .نه از هیچی .برای پول چرا برای پول قتل انجام دادی, ریموند؟ | Not out of anger, not out of nothing. For money. Who did you murder for money, Raymond? |
تو 3 سالتو انجام دادی | You did your three years. |
و تمام این کارا رو به نام شخصی انجام دادی .که حتی اونو ندیدی | And you did all this in the name of a man you'd never even met. |
هنگامی که مردم آمریکا به مسئلۀ ترس قرمز (ترس از شوروی و کمونیسم) واکنش نشان دادند و آنچه که کمونیسم ممکن است انجام دهد، او تلاش میکرد تا مسئله را تغییر شکل دهد، و به درخشانترین صورت موضوع را به مسئله قرمز کمونیست | This being at time in the cold war when Americans responded to issues of 'the red scare' and what communism might do, he was trying to transform this and brilliantly did transform it into an issue of a communist threat very close to our shores; |
او نمي خواست که مگي دوباره اين کارها را انجام دهد | He didn't want her going through this again. |
:به این شکل انجام دهد | This is how he did it. |
من هم نمیدانم چه چیز دیگری را انجام دهد. | I did not know what else to do. |
من مي دانم که ما مي تواانيم آن را انجام دهد. | I didn't know we could do that. Help! |
- چرا که من انجام دهید؟ | - Why did I do that? |
چه مبادلات پولی اتفاق افتاده در طول زمان که این شرکت حال که فسیلی، و سپس چه چیزی را با آن فسیلی انجام دهید؟ | What monetary transactions happened during the time that this enterprise had that fossil, and then what did they do with that fossil? |
'چه شما به خودتان انجام دهید؟ | 'What did you do to yourself? ' |
چه آنها می خواهند شما کاری انجام دهید؟ | What did they want you to do? |
آنها بايد حقيقت را کشف کنند نه اينکه تنها اين کار را سرسري انجام دهند ، اما چيزي که وضعيت رواني بوده از کسي که آن را انجام داده | They're supposed to figure out not just who did it, but what was the mental state of the person who did it? |
براي همين تلاش کردم کار وحشتناکي رو که ...انجام داده بودم و دلايلش رو | So my brain just blocked out The terrible thing I had done |
،من وقتي بچه بودم ،کارهاي اشتباهي انجام داده بودم ،و هر روز مجبور ميشدم بهشون فکر کنم ،تا اينکه مثل يه سگ دست آموز شدم | I had done something wrong when I was a kid, and I'd had my nose rubbed in it day after day until like an overtrained dog, |
گرانت باشه بنابر اين يه روز وارد اتاق تدوين شد و همه ي صحنه هاي زمين خوردن و شوخي هاي فيزيکي که تو فيلم انجام داده بود بيرون کشيد | So he came into the editing room and cut out all of the pratfalls... and all of the physical shtick that he had done in the picture... which obviously didn't help the movie any. |
و بابت يه کار اشتباهي که انجام داده بود ترکش نکنم | and not to leave him for the one thing that he had done wrong. |
او همچنین می خواستم به شنیدن که ما متاسفم برای آنچه که ما انجام داده بود شد. | He also wanted to hear that we were sorry for what we had done. |
انجام خواهم داد | I will do. |
آره، انجام خواهم داد | Yeah, will do. |
...بسيار خوب، من انجام خواهم داد هر چه تو بخواهي ...اما من مطمئن نيستم، منظورم اينه که، فکر ميکنم... | All right, I will do whatever you want but I'm not so sure, I mean, I think... |
،من فرار بزرگ مومیایی رو انجام خواهم داد .و اونوقت "بث" هم دوستم خواهد داشت | I will do the Great Mummy Escape, and Beth will love me. |
و شما فکر مي کنيد ديوارتان موثر است هر چيزي را انجام خواهد داد جز سقوط مثل دوست داشتن يک توده از برگهاي خشک روي صورت | And do you think your pathetic wall will do anything except fall like a heap of dry leaves in the face... |
اگر آنها دانشمندان خوبی باشند این کار را انجام خواهند داد | If they're good scientists they will do that. |
آنها كارشان را انجام خواهند داد. براى هميشه | They will do his work, forever. |
آنها کار درست را انجام خواهند داد | They will do what is right |
همين کارايي که آدم نميتونه انجام بده .منو هميشه وسوسه مي کنه | It's the things one can't do that always tempt me. |
درسته، ولی به یکی دیگه گفتی اینکارو واست انجام بده | - No, you get somebody else to do it. |
من تا حد مرگ از اون مرد و کارهايي که ميتونه انجام بده ميترسم | I'm deathly afraid of him, of what he might do. |
اينجور مواقع مثل يه بچه اي ميمونم که نميتونه کاري رو انجام بده و شروع به گريه کردن ميکنه | As dependent as a baby that doesn't know how to get anything except cry for it. |
ايشون گفتند موتزارت هم به اين .خوبي نمي تونست انجام بده | She said, Mozart himself could not have done better. |
...يک هديه .فقط دوست دارم براتون کاري انجام داده باشم | A gift... lt's just l'd like to do something for you. |
و تا حالا هرگز نشده بود که اينهمه وکالت طلاق . براي يکي از موکلينم انجام داده باشم | Heh. But I do not love her. |
. من فقط يه نفر ديگه رو بايد بکشم . تا کارم رو انجام داده باشم | I have only one more life to take. Then it is done. |
چيزي نيست که من انجام داده باشم ولي اون هنوز انجام نداده باشه حتي بهتر از من هم انجام داده | There's nothing I've done that he hasn't done already, and apparently much better than me. |
ميترسم يه کاري رو تو زندگيم خيلي دير انجام داده باشم .و ديگران خيلي زود | I fear I've done some things in life too late and others too early. |
یه چیز کوچیک یه چیز خیلی کوچیک که تو انجام داده باشی؟ | Isn't there some little thing, some little good deed you might have done? |