اون عادت داشت به دزدی، قمار، و دستبرد زدن # # He used to steal, gamble and rob | He used to steal, gamble and rob |
.حداقل درحال دستبرد زدن به کسي نيست | At least he's not out robbing someone. |
بخاطره اينه که هر کسي که ارزش دستبرد زدن .داره اينجاست | That's because everyone worth robbing is here. |
از دستبرد زدن به مرده متنفرم | I hate robbing the dead. |
باب . به ما دستبرد زدن | Bob, we've been robbed! |
. اون به کلیسای من دستبرد زد | He robbed my church. |
او به قطار گلندل دستبرد زد | He robbed the Glendale train |
من هيچ انتخابي ندارم و تو اينو ميدوني - به اون بانک راحت ميشه دستبرد زد - | - I don't have any choice and you know that. - That bank can be easily robbed. |
ديشب به ما دستبرد زده شده و ما هيچ رکورد و يادداشتي نداريم | We was robbed last night and we can't find no books. |
همونطوري که گفتم به ما دستبرد زده شده | I told you, we was robbed. |
چرا، يه نفر به ما دستبرد زده و من اونو دست بسته ميخوام | - I have been robbed. - Get the master-at-arms. |
قبلا به اونا دستبرد زده شده | They're already been robbed. |
يک نفر به خانم ايستبي دستبرد زده و اونو کشته که موقع ترک اونجا غافلگير شده .و نولا رايس رو هم کشته | Someone robbed and killed Mrs. Eastby, who was surprised leaving, and killed Nola Rice. |
.کره اي مورد علاقمون همين الان بهش دستبرد زدند | Our favourite Korean is getting robbed right now. |
ديروز هم بهم دستبرد زدند الان يه چيز رو ميدونم هيچ کاري بدتر از کار شما نيست | I got robbed yesterday, and I know now, your job is the bad one. |
من به يه بانک با بهره سنگين دستبرد زدم | I robbed a high-interest bank. |