سفينه کوچک مداري قادربه جدا شدن ازسفينه مادر نيست | Orbital module has failed to separate from upper stage booster as planned. |
خوب، اونها فقط از هم جدا شدن اون دو تا با هم شاد نبودن | Well, they're just separated. You never know. |
يه بار يه آينه رو شکستم يه هفته بعدش، والدينم از هم جدا شدن | One time I broke this mirror, the next week my parents got separated. |
وقتي اين آدمهاي روي مد و زيبا دور هم جمع مي شوند عجله به جدا شدن نيست | When these fashionable, beautiful people get together they're in no hurry to separate. |
پولينا و "کارل" سه ماه پيش از هم جدا شدن | Polina and Carl separated three months ago. |
بگو چطور ذهنم از جسمم جدا شد | Tell me how I separated my mind from my body without jacking in. |
اما اگه مسيرمون از هم جدا شد .به کسي نگو که به من عددهارو گفتي | If we get separated, don't tell them you told me anything! |
چند ماه پيش، اون از ماساچوست دوم جدا شد | A few months back, he got separated from the 2nd Mass. |
، کِسان ، که با گذرگاهی تنگِ " فروموو" ، از بَنِک جدا شده . بزرگترین و باریکترین جزیره ی " ارچیپلاگو " می باشد | Ouessant, which is separated from Bannec by the difficult Fromveur passage... is the biggest and mildest of the islands of the archipelago. |
در واقع من و زنم از هم جدا شده ايم. | Actually, my wife and I are separated. |
اما شکار يک گراز دريايي جوان که .از گله جدا شده آسانتر است | But a young animal is easier prey... once it has been separated from the group. |
دويصت وده هزار متر مربع از نخستين ملک هاي واقعي که به خوبي از تمدنهاي حقيقي جدا شده | 210,000 square miles... of prime real estate... conveniently separated from true civilization... by 20 miles of ocean... |
وقتي حامله شدم از همسرم جدا شده بودم | I had already separated from my husband when I got pregnant, and I... |
فضاپيما گزارش ميدهد که ماژول فرود جدا شده است .و با سرعت 278 کيلومتر بر ساعت در حرکت است | Spacecraft reporting lander has separated. Moving at a speed of one hundred seventy-three miles per hour. |
آم، مادر دیلان و من از هم جدا شدیم ،درست بعد از اینکه بیماریِ اونو متوجه شدیم ،و خب ،بعدش اتفاق بدتری افتاد | Uh, Dylan's mother and I separated soon after he was diagnosed, and, well, to make matters worse, his mother--my wife-- |
.کیت و من از هم جدا شدیم ...لاپیدوس؟ | Kate and I got separated. Lapidus? |
ما جدا شدیم از هم | We separated |
،اگه از هم جدا شدیم .هرجایی که هستی بمون | If we get separated, stay where you are. |
توی یه جنگ از همدیگه جدا شدیم | We got separated during a battle. |
سرخ ها جدا شدند | The Reds are separated! |
.اونها امروز صبح، همديگر رو ديدند زنش رو سوار کرده، بعد هم از هم جدا شدند | They met this morning, picked up his wife then separated. |
و ميدونستند كه اگر از هم جدا بشند شانس زنده موندشون بيشتر ميشه دو برادر از هم جدا شدند و سوگند خوردند كه شاه اوديوس رو به قتل برسونند | Knowing that their chances of survival were better apart the two brothers separated swearing that they would kill Governor Odious. |
ولي فقط دو هفته ست که از زنم جدا شدم | But I've only been separated two weeks. |
.از شوهرم جدا شدم | I'm separated from my husband. |
...من از خانواده ام جدا شدم و 3 روزه و 3 شبه که دارم .بدون غذا و خواب راه مي رم | I have been separated from my family... and have been traveling for three days and nights without food or sleep. |
من جدا شدم، جواب شما اينه | I'm separated. That's your answer. |
من از خانواده ام جدا شدم | I have been separated from my family. |
چطوری از گروه جدا شدی؟ | How did you get separated from the group? |
حال اگر اين دو نفس مي توانستند ...از يکديگر جدا شوند .چقدر نفس خوب در ما آزاد مي بود | Now, if these two selves could be separated from each other... how much freer the good in us would be. |
در آن آشوب، جوان ها ممکن است .از مادرشان جدا شوند | ln the chaos, the young can be separated from their mothers. |
ليلي و همسرم و اگه اونها جدا شده باشند اگه ليلي الان تنها باشه | It's Lily and it's my wife, and i-if if they're separated, if Lily is by herself right now... |