Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

توضیح دادن [touzih dâdán] (to explain) conjugation

Persian
21 examples
present
past
Stems
توضیح ده
توضیح داد
Participles
توضیح دهنده
توضیح داده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
توضیح می‌دهم
توضیح می‌دهی
توضیح می‌دهد
توضیح می‌دهیم
توضیح می‌دهید
توضیح می‌دهند
Present progressive tense
دارم توضیح می‌دهم
داری توضیح می‌دهی
دارد توضیح می‌دهد
داریم توضیح می‌دهیم
دارید توضیح می‌دهید
دارند توضیح می‌دهند
Present perfect tense
توضیح داده‌ایم
توضیح داده‌اید
توضیح داده‌اند
توضیح داده‌ام
توضیح داده‌ای
توضیح داده است
Past tense
توضیح دادیم
توضیح دادید
توضیح دادند
توضیح دادم
توضیح دادی
توضیح داد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
توضیح دهم
توضیح دهی
توضیح دهد
توضیح دهیم
توضیح دهید
توضیح دهند
Past imperfect tense
توضیح می‌دادیم
توضیح می‌دادید
توضیح می‌دادند
توضیح می‌دادم
توضیح می‌دادی
توضیح می‌داد
Past progressive tense
داشتیم توضیح می‌دادیم
داشتید توضیح می‌دادید
داشتند توضیح می‌دادند
داشتم توضیح می‌دادم
داشتی توضیح می‌دادی
داشت توضیح می‌داد
Pluperfect tense
توضیح داده بودم
توضیح داده بودی
توضیح داده بود
توضیح داده بودیم
توضیح داده بودید
توضیح داده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
توضیح خواهم داد
توضیح خواهی داد
توضیح خواهد داد
توضیح خواهیم داد
توضیح خواهید داد
توضیح خواهند داد
Imperative mood
توضیح بدهید
توضیح بده
Subjunctive present tense
توضیح بدهم
توضیح بدهی
توضیح بدهد
توضیح بدهیم
توضیح بدهید
توضیح بدهند
Subjunctive past tense
توضیح داده باشیم
توضیح داده باشید
توضیح داده باشند
توضیح داده باشم
توضیح داده باشی
توضیح داده باشد

Examples of توضیح دادن

Example in PersianTranslation in English
من شانس آن را برای توضیح دادن.Give me a chance to it to explain.
توضیح دادن حالمو بد میکنهI'm sick of explaining.
احتیاجی به توضیح دادن نیستDo not need to explain
...باید باهاش حرف بزنی .برای توضیح دادن بهش یه فرصت بدهYou've got to talk to her... give her a chance to explain.
یه چیزایی رو نمیشه توضیح داد نگاه کنSome things can't be explained. Look!
. ولی سایمون توضیح داد چراBut Simon explained why.
پدرم توضیح داد که باید همه جا تاریک باشه تا ستاره ها را ببینیDad explained, you need real dark to see stars.
خب ، من فکر میکنم تنها راهی ...که بشه توضیح داد اینه که D.O.D با توجه به بررسی های اونها از زحل پنج برای راه اندازی استفاده میکنن ...که یعنی خیلی بزرگِ و سنگینِ وWell, I think the way it's being explained is they're using a Saturn V to launch a classified DOD payload, uh, which is meant to be very large, very heavy, and, uh apparently unmanned.
واست توضیح داده بودم که من یه عصب شناس هستم ودارم یه مقاله درباره فراموشی ذهنی بدون قاعده می نویسم و ترجیح میدادم که درمانتو بدون هیچ حقوقی و داوطلبانه انجام بدمI explained that I was a neuropsychologist and that I was preparing a paper on atypical psychogenic amnesia, and that I was prepared to treat you on a pro bono basis.
بله، ولی کسی تابحال جزئیاتش رو برات توضیح داده؟Yes, but has anyone explained the details to you?
در اوایل قرن 20ام زمین شناسان توضیح دادند که چگونه موجودات از اقیانوس عبور کرده اندIn the early 20th century, geologists explained how life crossed the oceans by imagining that land bridges had once existed between them.
واقعیت اینه که اولش جایا نظر کولی صاحب رو گرفته بود اما بعد که بهش توضیح دادم که جایا رو یک نجیب زاده دیگه خواسته، من بهش لالیتا رو پیشنهاد کردمThe truth is that Kholi saab was quite taken by Jaya at first, but after I explained to him that she was being coveted by another fine gentleman from abroad, I then steered him towards Lalita.
" من بهش توضیح دادم و اون بهش می گفت : " سنگ شکر گذاریI explained it to him, so we started calling it the gratitude rock.
،همون طور که در قسمت "بی" توضیح دادم ...من استعدادم رو برای نجات جون خودم ...کشف کردمI have explained in portfolio B how I instinctually found the talent to preserve myself.
بهش توضیح دادم که دیگه اینا پای های تو نیستندI explained to him they ain't your pies no more.
همونجور که چندین بار واست توضیح دادم برادرAs i have explained to you repeatedly, brother,
سناتور ، یه چیز رو به من توضیح بدهSenator, explain one thing to me.
وقتی پدرش از دنیا رفته , مجبور نیست که توضیح بده , مجبوره ؟With his dad gone, he didn't have to explain, did he?
این میتونه توضیح بده که چرا یه مقدار از حافظه ات رو از دست دادی و اختلال منطق داریThis would explain your slight memory loss and logic impairment.
.اون احتمالاً داره سعی میکنه سفر زمان رو توضیح بدهHe's probably trying to explain time travel by now.
.زودباش، برام توضیح بدهCome on, explain it to me. All right.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

ترجیح دادن
prefer

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'explain':

None found.