Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

کنار گذاشتن [kenâr gozâštán] (to set aside) conjugation

Persian
3 examples
present
past
Stems
کنار گذار
کنار گذاشت
Participles
کنار گذارنده
کنار گذاشته
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
کنار می‌گذارم
کنار می‌گذاری
کنار می‌گذارد
کنار می‌گذاریم
کنار می‌گذارید
کنار می‌گذارند
Present progressive tense
دارم کنار می‌گذارم
داری کنار می‌گذاری
دارد کنار می‌گذارد
داریم کنار می‌گذاریم
دارید کنار می‌گذارید
دارند کنار می‌گذارند
Present perfect tense
کنار گذاشته‌ایم
کنار گذاشته‌اید
کنار گذاشته‌اند
کنار گذاشته‌ام
کنار گذاشته‌ای
کنار گذاشته است
Past tense
کنار گذاشتیم
کنار گذاشتید
کنار گذاشتند
کنار گذاشتم
کنار گذاشتی
کنار گذاشت
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
کنار گذارم
کنار گذاری
کنار گذارد
کنار گذاریم
کنار گذارید
کنار گذارند
Past imperfect tense
کنار می‌گذاشتیم
کنار می‌گذاشتید
کنار می‌گذاشتند
کنار می‌گذاشتم
کنار می‌گذاشتی
کنار می‌گذاشت
Past progressive tense
داشتیم کنار می‌گذاشتیم
داشتید کنار می‌گذاشتید
داشتند کنار می‌گذاشتند
داشتم کنار می‌گذاشتم
داشتی کنار می‌گذاشتی
داشت کنار می‌گذاشت
Pluperfect tense
کنار گذاشته بودم
کنار گذاشته بودی
کنار گذاشته بود
کنار گذاشته بودیم
کنار گذاشته بودید
کنار گذاشته بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
کنار خواهم گذاشت
کنار خواهی گذاشت
کنار خواهد گذاشت
کنار خواهیم گذاشت
کنار خواهید گذاشت
کنار خواهند گذاشت
Imperative mood
کنار بگذارید
کنار بگذار
Subjunctive present tense
کنار بگذارم
کنار بگذاری
کنار بگذارد
کنار بگذاریم
کنار بگذارید
کنار بگذارند
Subjunctive past tense
کنار گذاشته باشیم
کنار گذاشته باشید
کنار گذاشته باشند
کنار گذاشته باشم
کنار گذاشته باشی
کنار گذاشته باشد

Examples of کنار گذاشتن

Example in PersianTranslation in English
،همون طور که ميدونيد، بعد از مرگتون .وارث، مقام و همه چيزتون رو به ارث ميبره به جز مبلغي که براي دختر هاتون و .همسرتون کنار گذاشته ميشهAs you know, on your death the heir to the title inherits everything, except for the sums set aside for your daughters and your widow.
کاراي احمقانه انجام نده، خودش احمقانه است بنابراين وقتي استخدامت کردم سالي 50 هزار دلار کنار گذاشتم براي هزينه هاي قانونيSo when I hired you, I also set aside $50,000 a year for legal expenses.
بخاطر دنبال کردن اهداف بالغانه تر .اون افکار رو کنار گذاشتمSuch thoughts have been set aside in favor of mature pursuits.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'set aside':

None found.