Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

پنهان شدن [panhân šodán] (to hide) conjugation

Persian
27 examples
This verb can also mean the following: go into hiding
present
past
Stems
پنهان شو
پنهان شد
Participles
پنهان شونده
پنهان شده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
پنهان می‌شوم
پنهان می‌شوی
پنهان می‌شود
پنهان می‌شویم
پنهان می‌شوید
پنهان می‌شوند
Present progressive tense
دارم پنهان می‌شوم
داری پنهان می‌شوی
دارد پنهان می‌شود
داریم پنهان می‌شویم
دارید پنهان می‌شوید
دارند پنهان می‌شوند
Present perfect tense
پنهان شده‌ایم
پنهان شده‌اید
پنهان شده‌اند
پنهان شده‌ام
پنهان شده‌ای
پنهان شده است
Past tense
پنهان شدیم
پنهان شدید
پنهان شدند
پنهان شدم
پنهان شدی
پنهان شد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
پنهان شوم
پنهان شوی
پنهان شود
پنهان شویم
پنهان شوید
پنهان شوند
Past imperfect tense
پنهان می‌شدیم
پنهان می‌شدید
پنهان می‌شدند
پنهان می‌شدم
پنهان می‌شدی
پنهان می‌شد
Past progressive tense
داشتیم پنهان می‌شدیم
داشتید پنهان می‌شدید
داشتند پنهان می‌شدند
داشتم پنهان می‌شدم
داشتی پنهان می‌شدی
داشت پنهان می‌شد
Pluperfect tense
پنهان شده بودم
پنهان شده بودی
پنهان شده بود
پنهان شده بودیم
پنهان شده بودید
پنهان شده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
پنهان خواهم شد
پنهان خواهی شد
پنهان خواهد شد
پنهان خواهیم شد
پنهان خواهید شد
پنهان خواهند شد
Imperative mood
پنهان بشوید
پنهان بشو
Subjunctive present tense
پنهان بشوم
پنهان بشوی
پنهان بشود
پنهان بشویم
پنهان بشوید
پنهان بشوند
Subjunctive past tense
پنهان شده باشیم
پنهان شده باشید
پنهان شده باشند
پنهان شده باشم
پنهان شده باشی
پنهان شده باشد

Examples of پنهان شدن

Example in PersianTranslation in English
چيزي براي گفتن نيست و جاي هم براي پنهان شدن نيستThere is nothing to say, nowhere to hide.
- " آنا " اون اتفاقي که توي قايق افتاد فقط براي پنهان شدن از دست مامورها بود نه چيز ديگه اي- Anna what happened on the gondola was me trying to hide you, nothing else.
زمستان اون سال جایی برای پنهان شدن نداشتمThat winter I had no place to hide.
زمانی بود که من جایی برای پنهان شدن از رعد و برق نداشتم برای همین دیگه ترسم ریختI had no place to hide from the thunder so I wasn't afraid anymore.
.جایی برای پنهان شدن وجود ندارهThere's nowhere to hide.
ايوي.. پنهان شو-Evey, quick, hide!
يالا... ايوي پنهان شو-Quick, Evey, hide!
باكا پنهان شو بله مادر- Baku, hide.
بدو برو پنهان شوGo! hide! come on.
فقط پنهان شوJust hide!
.انگار توي مه پنهان شدهIt seems to be hidden in the mist.
به اون چه که عمیقا بین کلمات هجا ها و حروف جدا پنهان شده برسیم؟To what's hidden deep behind the separate words syllable and letters?
.اينا رو اتفاقي پيدا کردم ، تو يکي از اون دو تا پيانو پنهان شده بودI found them by accident, hidden inside one of those two pianos.
اما افسانه ها میگن که اون گنج، یه جایی پنهان شده جایی در دورترین نقطه کهکشان گنجی بسیار باارزش و فراتر از تصور--Flint's secret trove was never found but stories have persisted that it remains hidden somewhere at the fathest reaches of the galaxy stowed with riches beyond imagination-- the loot of a thousand worlds
. سرنوشتم از من پنهان شدهMy path is hidden from me.
که هنوز تو شهر ممنوعه پنهان شدند را از بين ببريمNow we shall remove the foreign stench of the Manchurian rats... who still hide in the Forbidden City.
من نگفتم اونها پنهان شدند- I didn't say they were hiding. - Let me show you what is being hidden.
...و با آخرين نفسش ...به من خواهد گفت که "اسپارتاکوس" و افرادش، کجا پنهان شدندAnd with her dying breath, she will tell me where Spartacus and his men hide themselves.
سیل های خوشمزه پنهان شدند اما مادر گرسنه بوی آنها را حس میکندTasty seals may hide, but hungry moms can sniff them out.
...پنهان شدم...hide.
بعدش يه گوشه اي پنهان شدم از دست يه مرد،اون مي خواست منو بكشهThen l was curled up in a corner hiding, from a man who wants to kill me.
و من تنها و بيکس بوسيله مادرم در آب پنهان شدمThat, and a lonely child hidden in a well by her mother.
.من زير اونا پنهان شدم...I'm somewhere hidden underneath.
من بزدلي خود را ناديده گرفتم و به راحتي پشت جايگاهي از سازش سياسي، پنهان شدمI ignored my own cowardice, conveniently hiding behind a position of political compromise.
...که الان باید خودم رو یکم آفتابی کنم ...تنها روی سنگفرش خیابون وایسم بفهمم که تو پشت ماموریتِ ...انتقامت پنهان شدیWhich I suppose is just now starting to become apparent, standing there alone on the tarmac, realizing that while you hid behind your mission of revenge, everyone else around you evolved.
هیچ جایی در تمام دنیا نیست که .پنهان شوی و درد و رنج نتواند پیدایت کندThere is no hiding place in all the world... where trouble may not find you.
روز مشخصی که بهشون اجازه داده شده تا پشت لباس‏های مُبدل پنهان شوندThe one ordained day they were allowed to hide behind costumes.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'hide':

None found.