Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

ورزش کردن [varzeš kardán] (to exercise) conjugation

Persian
9 examples
present
past
Stems
ورزش کن
ورزش کرد
Participles
ورزش کننده
ورزش کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
ورزش می‌کنم
ورزش می‌کنی
ورزش می‌کند
ورزش می‌کنیم
ورزش می‌کنید
ورزش می‌کنند
Present progressive tense
دارم ورزش می‌کنم
داری ورزش می‌کنی
دارد ورزش می‌کند
داریم ورزش می‌کنیم
دارید ورزش می‌کنید
دارند ورزش می‌کنند
Present perfect tense
ورزش کرده‌ایم
ورزش کرده‌اید
ورزش کرده‌اند
ورزش کرده‌ام
ورزش کرده‌ای
ورزش کرده است
Past tense
ورزش کردیم
ورزش کردید
ورزش کردند
ورزش کردم
ورزش کردی
ورزش کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
ورزش کنم
ورزش کنی
ورزش کند
ورزش کنیم
ورزش کنید
ورزش کنند
Past imperfect tense
ورزش می‌کردیم
ورزش می‌کردید
ورزش می‌کردند
ورزش می‌کردم
ورزش می‌کردی
ورزش می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم ورزش می‌کردیم
داشتید ورزش می‌کردید
داشتند ورزش می‌کردند
داشتم ورزش می‌کردم
داشتی ورزش می‌کردی
داشت ورزش می‌کرد
Pluperfect tense
ورزش کرده بودم
ورزش کرده بودی
ورزش کرده بود
ورزش کرده بودیم
ورزش کرده بودید
ورزش کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
ورزش خواهم کرد
ورزش خواهی کرد
ورزش خواهد کرد
ورزش خواهیم کرد
ورزش خواهید کرد
ورزش خواهند کرد
Imperative mood
ورزش بکنید
ورزش بکن
Subjunctive present tense
ورزش بکنم
ورزش بکنی
ورزش بکند
ورزش بکنیم
ورزش بکنید
ورزش بکنند
Subjunctive past tense
ورزش کرده باشیم
ورزش کرده باشید
ورزش کرده باشند
ورزش کرده باشم
ورزش کرده باشی
ورزش کرده باشد

Examples of ورزش کردن

Example in PersianTranslation in English
همين طور ... ورزش کردن هم عاليهAlso... exercise is great,
من ورزش کردن بهمراه عکس گرفتن رو به آدمايي که ميخوان ياد ميدمI teach a jogging photo group for people who want to both exercise and practice photography.
اون فقط يه مهارت بردن بازي بدون تقلب .تو ورزش کردن بودIt was just an exercise in gamesmanship.
جابجايي، تزئينات نو، باعث ميشه حس . بهتري بهم دست بده، مثلِ ورزش کردنMoving, redecorating, it makes me feel better, like exercise.
فکر نميکنم کسي براي ورزش کردن تحريکش کرده باشهI don't think anyone has motivated him to exercise.
يه کم ريشه سنبل الطيب بجو و بيشتر ورزش کنChew some valerian root and get some more exercise.
آره ، همينطورم مقداري ورزش کن ، خوبه- Oh, truly, truly. Yeah. And I'm getting some exercise, which is cool.
.خب يه کم ورزش کن, بعداً بيا باهم بريم شناSo take some exercise. Come swimming with me later.
خب، برو ورزش کن اون سگ پيرت رو بردار و برو پياده رويOK, well, then, get some exercise. Take that poor dog of yours on a walk.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'exercise':

None found.