بررسي پزشکي مجلهي "لنست"ـه يه پژوهش که توي فرانسه انجام شد رو منتشر کردن ثابت ميکنه که زيدوودين به تنهايي اونقدر سميـه که خيليها نميتونن تحملش کنن | This is The Lancet medical review, and they published this study that was conducted in France and it proves that AZT alone is too toxic for most to tolerate, and has no lasting effect on HIV blood levels. |
لطفا حکم رو منتشر کن | Please publish the verdict. |
تو این تحقیق رو منتشر کن و من هم قول میدم که یافته هام رو در معرض دیدِ همه قرار میدم | You publish this story, and I promise you, I will publish my findings. |
اکويانا کتابي از خاطرات بردگيش منتشر کرد | Equiano published his account of his years as a slave. |
اون کتاب داستاناي خودش روخودش منتشر کرد | Hey, he self-published this comic book last month. |
سه سال قبل، يه دانشمند روسي مقالهاي در مورد استفاده تسليحاتي از رآکتورهاي گداخت هستهاي منتشر کرد | Three years ago, a Russian scientist published a paper on weaponized fusion reactions. |
کنیان" کتابی به نام" ...پیشگوییهای خرس نقرهای رو منتشر کرد | Kenyon published a book entitled "The Silver Bear Prophecies," |
مطالبي که لارا استاتن هفتهي پيش منتشر کرد فقط يه بخش از اطلاعاتي بوده که به سرقت رفته | The stuff Laura Sutton published last week was only part of what was hacked out of Berlin Station. |
. با توانايي و صلاحيت فوق العاده بالا . دوتا کتاب هم منتشر کرده | Highly credentialed. She's published a couple of books. |
آره، هر کدومشون از دانشگاههای معتبر مدرک و امتیاز داشتن و همه شون یه چیزایی منتشر کرده بودن و موهاشون هم کاملا شونه شده بود | Yes, everyone had these Ivy league degrees, and they'd all been published and their hair was clearly combable. |
چيزي منتشر کرده؟ | Is he published? |
با سي.آي.اي براي دور زدن قوانين شهروندي اشاره ميکنه مهمان ما خانميست که ...اين مدرک رو منتشر کرده | Our guest is the woman who published the document-- |
،در ماه اوت 1884 ،کانتور نامهای به دوست و همکارش مینویسد ،آخرین مردی که هنوز کارهای او را منتشر میکند | In August of 1884, he writes a letter, to his friend and colleague, the last man who still publishes his work. |
يادته پارسال يه مقاله اي رو درمورد رسوبات منتشر کردم ؟ . از اون مقاله خوششون اومده - خوب ، کيه که از اون مقاله بدش بياد ؟ | Remember that paper I had published last year on sediment flow rate? |
خوب، هرچیزی هر تحقیقی، کاری که منتشر کردی | Well, anything. Any published work. |
...و وقتی این مقاله رو منتشر کردی که الان من به سختی از عنوانش سردرمیارم، چند سالت بود؟ | And how old were you when you published this paper that has a title that I can barely understand? |
بنابراين من ميتونم با کاغذ ها مشغول بشم و سعي کنم که اونها رو منتشر کنم يا ميتونم از زماني که برام باقي مونده استفاده کنم تا درسهايي که بايد تو يه سال بهت بدم رو تو شش ماه آموزش بدم | So I can fight to write papers and try to get them published, or I can use the time I have left to try to teach you a year's worth of medicine in six months. |
....اونها پرونده ها رو نگه مي دارند و مي دونند که هر وقت دلشون بخواد مي تونند اونها رو منتشر کنند و اينطوري سکوت برقرار ميشه ، مي فهمي ؟ | They know they can be published at any moment... so they keep quiet, see? |
همونجور که خانم جانسون گفتند ما چیزهایی رو که به دست بیاریم رو منتشر خواهیم کرد و اجازه میدیم که واقعیت ها خودشون صحبت کنند | As Mrs. Johnson says, we will publish what we find and let the facts speak for themselves. |