Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

عطسه کردن ['atse kardán] (to sneeze) conjugation

Persian
7 examples
present
past
Stems
عطسه کن
عطسه کرد
Participles
عطسه کننده
عطسه کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
عطسه می‌کنم
عطسه می‌کنی
عطسه می‌کند
عطسه می‌کنیم
عطسه می‌کنید
عطسه می‌کنند
Present progressive tense
دارم عطسه می‌کنم
داری عطسه می‌کنی
دارد عطسه می‌کند
داریم عطسه می‌کنیم
دارید عطسه می‌کنید
دارند عطسه می‌کنند
Present perfect tense
عطسه کرده‌ایم
عطسه کرده‌اید
عطسه کرده‌اند
عطسه کرده‌ام
عطسه کرده‌ای
عطسه کرده است
Past tense
عطسه کردیم
عطسه کردید
عطسه کردند
عطسه کردم
عطسه کردی
عطسه کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
عطسه کنم
عطسه کنی
عطسه کند
عطسه کنیم
عطسه کنید
عطسه کنند
Past imperfect tense
عطسه می‌کردیم
عطسه می‌کردید
عطسه می‌کردند
عطسه می‌کردم
عطسه می‌کردی
عطسه می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم عطسه می‌کردیم
داشتید عطسه می‌کردید
داشتند عطسه می‌کردند
داشتم عطسه می‌کردم
داشتی عطسه می‌کردی
داشت عطسه می‌کرد
Pluperfect tense
عطسه کرده بودم
عطسه کرده بودی
عطسه کرده بود
عطسه کرده بودیم
عطسه کرده بودید
عطسه کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
عطسه خواهم کرد
عطسه خواهی کرد
عطسه خواهد کرد
عطسه خواهیم کرد
عطسه خواهید کرد
عطسه خواهند کرد
Imperative mood
عطسه بکنید
عطسه بکن
Subjunctive present tense
عطسه بکنم
عطسه بکنی
عطسه بکند
عطسه بکنیم
عطسه بکنید
عطسه بکنند
Subjunctive past tense
عطسه کرده باشیم
عطسه کرده باشید
عطسه کرده باشند
عطسه کرده باشم
عطسه کرده باشی
عطسه کرده باشد

Examples of عطسه کردن

Example in PersianTranslation in English
و وايسا و عطسه کنAnd stop and sneeze.
نگاه کنيد سگه عطسه کردThe doggy sneezed!
بارون ِ شدیدی میومد میکی انقدر شدید عطسه کرد که کَلَش افتادMickey sneezed so hard,his head popped off.
عطسه کردShe sneezed.
.و درست همين موقع بود که اليور عطسه کرد...And it was just then at that very moment that Oliver sneezed!" Can we just...
♪ و افتاد روی خرطوم فیل ♪ ♪ فیل عطسه کرد و با زانو خورد زمین ♪♪ and jumped on the elephant's trunk. The elephant sneezed and fell on his knees, ♪
اما وقتي عطسه کردم نگفتي: خدا برکت بدهButyou didn´t say "God bless you" when I sneezed.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'sneeze':

None found.