Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

شکل گرفتن [šekl gereftán] (to form) conjugation

Persian
18 examples
This verb can also mean the following: take shape
present
past
Stems
شکل گیر
شکل گرفت
Participles
شکل گیرنده
شکل گرفته
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
شکل می‌گیرم
شکل می‌گیری
شکل می‌گیرد
شکل می‌گیریم
شکل می‌گیرید
شکل می‌گیرند
Present progressive tense
دارم شکل می‌گیرم
داری شکل می‌گیری
دارد شکل می‌گیرد
داریم شکل می‌گیریم
دارید شکل می‌گیرید
دارند شکل می‌گیرند
Present perfect tense
شکل گرفته‌ایم
شکل گرفته‌اید
شکل گرفته‌اند
شکل گرفته‌ام
شکل گرفته‌ای
شکل گرفته است
Past tense
شکل گرفتیم
شکل گرفتید
شکل گرفتند
شکل گرفتم
شکل گرفتی
شکل گرفت
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
شکل گیرم
شکل گیری
شکل گیرد
شکل گیریم
شکل گیرید
شکل گیرند
Past imperfect tense
شکل می‌گرفتیم
شکل می‌گرفتید
شکل می‌گرفتند
شکل می‌گرفتم
شکل می‌گرفتی
شکل می‌گرفت
Past progressive tense
داشتیم شکل می‌گرفتیم
داشتید شکل می‌گرفتید
داشتند شکل می‌گرفتند
داشتم شکل می‌گرفتم
داشتی شکل می‌گرفتی
داشت شکل می‌گرفت
Pluperfect tense
شکل گرفته بودم
شکل گرفته بودی
شکل گرفته بود
شکل گرفته بودیم
شکل گرفته بودید
شکل گرفته بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
شکل خواهم گرفت
شکل خواهی گرفت
شکل خواهد گرفت
شکل خواهیم گرفت
شکل خواهید گرفت
شکل خواهند گرفت
Imperative mood
شکل بگیرید
شکل بگیر
Subjunctive present tense
شکل بگیرم
شکل بگیری
شکل بگیرد
شکل بگیریم
شکل بگیرید
شکل بگیرند
Subjunctive past tense
شکل گرفته باشیم
شکل گرفته باشید
شکل گرفته باشند
شکل گرفته باشم
شکل گرفته باشی
شکل گرفته باشد

Examples of شکل گرفتن

Example in PersianTranslation in English
گرچه بهمون پيشاپيش خبر ميده که يه حفره در يه منطقه پر تراکم جمعيتي شروع به شکل گرفتن کردهIt does give us lead time, however, if a vortex starts forming in a densely populated area.
اولين خاطرات من همراه با ارنا شکل گرفتنMy very first memories were formed within this arena.
سايه هاي ذهن اون در نور روزهاي جديد شروع به شکل گرفتن خواهند کردShadows of it begin to form, in the light of a new day.
. من در پياده نظام 28 " لوئيزيانا " خدمت کردم . . شخصيتم در سال 1962 در " مونرو " شکل گرفتI served in the 28th Louisiana Infantry formed in Monroe in 1862 under Colonel Henry Gray.
....در يک آيين مشقت بار ....پوست "ناگرول" بعنوان برگه خدمتي زدوده شد ...استخوانهايش بعنوان يک جلد شکل گرفتIn an excruciating ritual ... the skin was abraded Nhagruul to serve as leaves ... his bones were shaped to serve as a cover ... and blood malignant transformed into ink ... to write the book vilest of all.
وقتي جمهوري شکل گرفت به ما نياز پيدا کردنWhen the Republic was formed, there was need for us, so we thought we would starve.
...يه ائتلاف چند مليتي ...در اختفاء شکل گرفت .تا دنبال اون بگرديمA multinational coalition formed in secrecy to search for him.
دوستيشون اونجا شکل گرفتA bond was formed.
و خورشيد شکل گرفته و انقدر داغ بوده کهAnd the sun formed, and it was so hot...
خیلی خوش شانس بودن ، ازدواج موفقی داشتن ، در چنین آشنایی کوتاهی که در یک محل عمومی شکل گرفته .Very lucky, marrying as they did, on such a short acquaintance formed in a public place.
آخرين حفره توي گرولنديا ... شکل گرفته بود، در نتيجه ... بر اساس سلسله مراتب بايد در عرض جغرافيايي 51 درجه، 30 دقيقه به طرف شمالThe last crater was formed in Greenland so the next in the sequence should be latitude 51 degrees, 30 minutes north Iongitude zero degrees, seven minutes west.
يه توده سخت که روي يه نوع ماده کلفته متلخل شکل گرفتهA callous has formed over some kind of thick porous substance
و امروز راپانويي شکل گرفته براي يکي از بيشترين .الماسهاي تمدن در اقيانوس آرامAnd yet the Rapanui formed one of the most brilliant civilizations in the Pacific.
ما در انگلستان و اروپا بیشتر توسط گذشتمون .شکل گرفتیمWe in Great Britain and in Europe are formed mostly by our history.
،و همينطور ،به تدريج .خاک‏ها شکل گرفتندAnd so, gradually, soils are formed.
مي دونم چون من هم تو همون فضا شکل گرفتمI know because I was formed in the same place.
کهکشانها ، ستارگان و سیارات و زندگی ما شکل گیرد؟ ما اصلا نمی دانیم این عدم تطابق بین پیش بینی های تئوریک از انرژی تاریکThat's because a slightly stronger dark energy would push everything apart so fast that stars, planets and galaxies would never have formed.
به اين ترتيب عرصه ي مبارزه اي سياسي و ايدئولوژيک شکل خواهد گرفت؛ .مبارزه ي طبقاتي. خود ِبدهي، عرصه ي نبرد طبقات استThis means that a field for ideological, political and class struggle will form.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

فال گرفتن
divine the future

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'form':

None found.