Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

حساب کردن [hesâb kardán] (to calculate) conjugation

Persian
7 examples
present
past
Stems
حساب کن
حساب کرد
Participles
حساب کننده
حساب کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
حساب می‌کنم
حساب می‌کنی
حساب می‌کند
حساب می‌کنیم
حساب می‌کنید
حساب می‌کنند
Present progressive tense
دارم حساب می‌کنم
داری حساب می‌کنی
دارد حساب می‌کند
داریم حساب می‌کنیم
دارید حساب می‌کنید
دارند حساب می‌کنند
Present perfect tense
حساب کرده‌ایم
حساب کرده‌اید
حساب کرده‌اند
حساب کرده‌ام
حساب کرده‌ای
حساب کرده است
Past tense
حساب کردیم
حساب کردید
حساب کردند
حساب کردم
حساب کردی
حساب کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
حساب کنم
حساب کنی
حساب کند
حساب کنیم
حساب کنید
حساب کنند
Past imperfect tense
حساب می‌کردیم
حساب می‌کردید
حساب می‌کردند
حساب می‌کردم
حساب می‌کردی
حساب می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم حساب می‌کردیم
داشتید حساب می‌کردید
داشتند حساب می‌کردند
داشتم حساب می‌کردم
داشتی حساب می‌کردی
داشت حساب می‌کرد
Pluperfect tense
حساب کرده بودم
حساب کرده بودی
حساب کرده بود
حساب کرده بودیم
حساب کرده بودید
حساب کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
حساب خواهم کرد
حساب خواهی کرد
حساب خواهد کرد
حساب خواهیم کرد
حساب خواهید کرد
حساب خواهند کرد
Imperative mood
حساب بکنید
حساب بکن
Subjunctive present tense
حساب بکنم
حساب بکنی
حساب بکند
حساب بکنیم
حساب بکنید
حساب بکنند
Subjunctive past tense
حساب کرده باشیم
حساب کرده باشید
حساب کرده باشند
حساب کرده باشم
حساب کرده باشی
حساب کرده باشد

Examples of حساب کردن

Example in PersianTranslation in English
. پس خودت حساب کنAnd so you calculate.
فقط اون اشتباه حساب کرد و به موقع فرار نکردOnly he miscalculated and didn't get out in time.
زاويه شيشه رو حساب کرده بودمI would have calculated for the angle of the glass.
.ما خسارت رو حساب کردیم تمام مبلغ 46،320دلار ذکر شدهWe've calculated the damages. All told, it's $46,320.
من ميزان سوخت رو دوباره حساب کردم هزينشون 9 درصد بيشتر ميشهI recalculated the fuel. It'll cost them nine percent.
فقط اشتباه حساب کردمI just really miscalculated.
مقدار داروی زنت رو خودم حساب کردم.I calculated your wife's dose myself.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'calculate':

None found.