Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

جوشاندن [jušândán] (to boil) conjugation

Persian
7 examples
present
past
Stems
جوشان
جوشاند
Participles
جوشاننده
جوشانده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
می‌جوشانم
می‌جوشانی
می‌جوشاند
می‌جوشانیم
می‌جوشانید
می‌جوشانند
Present progressive tense
دارم می‌جوشانم
داری می‌جوشانی
دارد می‌جوشاند
داریم می‌جوشانیم
دارید می‌جوشانید
دارند می‌جوشانند
Present perfect tense
جوشانده‌ایم
جوشانده‌اید
جوشانده‌اند
جوشانده‌ام
جوشانده‌ای
جوشانده است
Past tense
جوشاندیم
جوشاندید
جوشاندند
جوشاندم
جوشاندی
جوشاند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
جوشانم
جوشانی
جوشاند
جوشانیم
جوشانید
جوشانند
Past imperfect tense
می‌جوشاندیم
می‌جوشاندید
می‌جوشاندند
می‌جوشاندم
می‌جوشاندی
می‌جوشاند
Past progressive tense
داشتیم می‌جوشاندیم
داشتید می‌جوشاندید
داشتند می‌جوشاندند
داشتم می‌جوشاندم
داشتی می‌جوشاندی
داشت می‌جوشاند
Pluperfect tense
جوشانده بودم
جوشانده بودی
جوشانده بود
جوشانده بودیم
جوشانده بودید
جوشانده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
خواهم جوشاند
خواهی جوشاند
خواهد جوشاند
خواهیم جوشاند
خواهید جوشاند
خواهند جوشاند
Imperative mood
بجوشانید
بجوشان
Subjunctive present tense
بجوشانم
بجوشانی
بجوشاند
بجوشانیم
بجوشانید
بجوشانند
Subjunctive past tense
جوشانده باشیم
جوشانده باشید
جوشانده باشند
جوشانده باشم
جوشانده باشی
جوشانده باشد

Examples of جوشاندن

Example in PersianTranslation in English
اين به خاطر جوشاندن شکر بودOh, that was boiling sugar.
اگرچه سختترين بخش جوشاندن آب ـهYet the hardest is boiling water
... يک کتري جوشان و قُل قُل کننده و کي مي دونه چرا ؟A boiling, bubbling pot... and who knows why?
وقتش شده که ديگه اين باکره رو توي ديگ جوشان قرباني کنيمIt's time for this virgin to get sacrificed in the boiling Jell-O lava!
بندازيد ظروف کثيف رو در آب جوشان♪ Dump the crooks in a boiling bowl ♪
من جانوری را می‌شناسم که در آب جوشان زندگی می‌کندI know an animal that can live in boiling water or in solid ice.
او انسانها را به سيخ كشيده و كباب كرد" "و كله هاي آنها را جوشاند"He impaled people and roasted them, and boiled their heads."

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'boil':

None found.