... قبل از جواب دادن به اين سوال خوب فکر کنيد | Think carefully before you answer this. |
مي دونم جواب دادن به اين سوال ... مي تونه يکم برات سخت باشه ... اما شما فکر مي کنيد که ... ،به عبارت خودتون ... | I realize this might be a difficult question for you to answer but do you feel that we have in your words, a very good gardener in office at this time? |
من آماده جواب دادن به سوالها در مورد خودمون نبودم | I wasn't prepared to answer questions about us. |
به دلايلي، براي جواب دادن .به همه سوال هاي اونا بي ميل هستم | I'm reluctant to answer their questions, |
... و براي جواب دادن به سوال شما رفيق "براي چي من اينجام؟" | And to answer your question, pal-- "Why am I here?" |
- کي تلفن رو جواب داد؟ - | Who answered the phone? |
پدر جواب داد و گفت که اون (دختر) خوابه بايد آروم صحبت مي کرد | Father answered it and said she was asleep, he had to speak softly |
.خوب، اون به همه ي سوالا جواب داد | Well, she answered every question. |
خداوند جواب داد | God has answered. |
،و او جواب داد | And he answered, saying, |
شاهد قبلاً به اين سوال جواب داده | The witness has already answered that question. |
پس يه کليک بايد با دو کليک جواب داده بشه | So one click is to be answered by two clicks. |
! دعاهامون جواب داده شد | Our prayers have been answered. |
خبر اخراجتو به مَردي دادم که ! تلفنتو جواب داده بود | I told that guy who answered your phone. |
به اين بايد جواب داده بشه | This has to be answered. |
و بعد من جواب دادم: باشه | "And then I answered, all right" |
.خانم ، من به سئوالتون جواب دادم | Ma'am! I answered your question. |
من مرتکب قتل شدم,بعد زنگ زدم به خونه بعد تا خونه دويدم و تلفن رو جواب دادم؟ | I committed murder, then called home, then ran home and answered my phone? |
خوب،تلفنم زنگ خورد،من جواب دادم و هيچکي جواب نداد | Well, my phone just rang and I answered it, and somebody hung up. |
میبینم که به تلفنت جواب دادی این یعنی توی مدرسه نیستی | I see you answered your phone. |
...اولین سوالی که "دایسون" پرسید رو جواب دادی ...میدونستم،صورتت که منو دیوونه کرد .دومین چیز با ارزشته | You answered the first question that Dyson asked, and I knew that that face that blew me away was your second best asset. |
.به همون دلیلی که تو جواب دادی | Same reason you answered. |
یعدش میخوام یه چندتا سؤال ازت بپرسم و همین که بهم جواب دادی اگه عاطفی برخورد کردم شاید یه مرگ بدون درد بهت دو دستی بدم | Then I'm going to ask you a few questions, and once you've answered if I'm feeling sentimental, perhaps I'll Grant you a painless death. |
قربان پي.اف.سي دني به هر سوال مستقيمي که شما ازش بپرسيد جواب خواهد داد | Sir, P.F.C. Downey will answer any direct questions you ask him. |
آقاي هالر،سريعتر بازجوييتون رو بکنين .اما شاهد هم جواب خواهد داد | Make a connection soon, Mr. Haller. But the witness will answer. |
. همه به درخواست هاي ¨موردور¨ جواب خواهند داد | All will answer Mordor's call. |
بذار اول جواب بده- مهم نيست. | - Why? Let him answer first. - Never mind. |
.خب، جواب بده | Well, answer me. Wouldn't you? |
تو جواب بده الكس | You answer that one, Sebastian. |
، و اینو جواب بده چرا پاپیچ من میشی ؟ | Then answer this one, why pick on me? |
گريه کردن رو تموم کن و جواب بده بگو که حاضري زن من بشي | Stop crying and answer me. Tell me you'll be my wife! |