Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

جواب دادن [javâb dâdán] (to answer) conjugation

Persian
31 examples
This verb can also mean the following: reply
present
past
Stems
جواب ده
جواب داد
Participles
جواب دهنده
جواب داده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
جواب می‌دهم
جواب می‌دهی
جواب می‌دهد
جواب می‌دهیم
جواب می‌دهید
جواب می‌دهند
Present progressive tense
دارم جواب می‌دهم
داری جواب می‌دهی
دارد جواب می‌دهد
داریم جواب می‌دهیم
دارید جواب می‌دهید
دارند جواب می‌دهند
Present perfect tense
جواب داده‌ایم
جواب داده‌اید
جواب داده‌اند
جواب داده‌ام
جواب داده‌ای
جواب داده است
Past tense
جواب دادیم
جواب دادید
جواب دادند
جواب دادم
جواب دادی
جواب داد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
جواب دهم
جواب دهی
جواب دهد
جواب دهیم
جواب دهید
جواب دهند
Past imperfect tense
جواب می‌دادیم
جواب می‌دادید
جواب می‌دادند
جواب می‌دادم
جواب می‌دادی
جواب می‌داد
Past progressive tense
داشتیم جواب می‌دادیم
داشتید جواب می‌دادید
داشتند جواب می‌دادند
داشتم جواب می‌دادم
داشتی جواب می‌دادی
داشت جواب می‌داد
Pluperfect tense
جواب داده بودم
جواب داده بودی
جواب داده بود
جواب داده بودیم
جواب داده بودید
جواب داده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
جواب خواهم داد
جواب خواهی داد
جواب خواهد داد
جواب خواهیم داد
جواب خواهید داد
جواب خواهند داد
Imperative mood
جواب بدهید
جواب بده
Subjunctive present tense
جواب بدهم
جواب بدهی
جواب بدهد
جواب بدهیم
جواب بدهید
جواب بدهند
Subjunctive past tense
جواب داده باشیم
جواب داده باشید
جواب داده باشند
جواب داده باشم
جواب داده باشی
جواب داده باشد

Examples of جواب دادن

Example in PersianTranslation in English
... قبل از جواب دادن به اين سوال خوب فکر کنيدThink carefully before you answer this.
مي دونم جواب دادن به اين سوال ... مي تونه يکم برات سخت باشه ... اما شما فکر مي کنيد که ... ،به عبارت خودتون ...I realize this might be a difficult question for you to answer but do you feel that we have in your words, a very good gardener in office at this time?
من آماده جواب دادن به سوالها در مورد خودمون نبودمI wasn't prepared to answer questions about us.
به دلايلي، براي جواب دادن .به همه سوال هاي اونا بي ميل هستمI'm reluctant to answer their questions,
... و براي جواب دادن به سوال شما رفيق "براي چي من اينجام؟"And to answer your question, pal-- "Why am I here?"
- کي تلفن رو جواب داد؟ -Who answered the phone?
پدر جواب داد و گفت که اون (دختر) خوابه بايد آروم صحبت مي کردFather answered it and said she was asleep, he had to speak softly
.خوب، اون به همه ي سوالا جواب دادWell, she answered every question.
خداوند جواب دادGod has answered.
،و او جواب دادAnd he answered, saying,
شاهد قبلاً به اين سوال جواب دادهThe witness has already answered that question.
پس يه کليک بايد با دو کليک جواب داده بشهSo one click is to be answered by two clicks.
! دعاهامون جواب داده شدOur prayers have been answered.
خبر اخراجتو به مَردي دادم که ! تلفنتو جواب داده بودI told that guy who answered your phone.
به اين بايد جواب داده بشهThis has to be answered.
و بعد من جواب دادم: باشه"And then I answered, all right"
.خانم ، من به سئوالتون جواب دادمMa'am! I answered your question.
من مرتکب قتل شدم,بعد زنگ زدم به خونه بعد تا خونه دويدم و تلفن رو جواب دادم؟I committed murder, then called home, then ran home and answered my phone?
خوب،تلفنم زنگ خورد،من جواب دادم و هيچکي جواب ندادWell, my phone just rang and I answered it, and somebody hung up.
میبینم که به تلفنت جواب دادی این یعنی توی مدرسه نیستیI see you answered your phone.
...اولین سوالی که "دایسون" پرسید رو جواب دادی ...میدونستم،صورتت که منو دیوونه کرد .دومین چیز با ارزشتهYou answered the first question that Dyson asked, and I knew that that face that blew me away was your second best asset.
.به همون دلیلی که تو جواب دادیSame reason you answered.
یعدش میخوام یه چندتا سؤال ازت بپرسم و همین که بهم جواب دادی اگه عاطفی برخورد کردم شاید یه مرگ بدون درد بهت دو دستی بدمThen I'm going to ask you a few questions, and once you've answered if I'm feeling sentimental, perhaps I'll Grant you a painless death.
قربان پي.اف.سي دني به هر سوال مستقيمي که شما ازش بپرسيد جواب خواهد دادSir, P.F.C. Downey will answer any direct questions you ask him.
آقاي هالر،‌سريعتر بازجوييتون رو بکنين .اما شاهد هم جواب خواهد دادMake a connection soon, Mr. Haller. But the witness will answer.
. همه به درخواست هاي ¨موردور¨ جواب خواهند دادAll will answer Mordor's call.
بذار اول جواب بده- مهم نيست.- Why? Let him answer first. - Never mind.
.خب، جواب بدهWell, answer me. Wouldn't you?
تو جواب بده الكسYou answer that one, Sebastian.
، و اینو جواب بده چرا پاپیچ من میشی ؟Then answer this one, why pick on me?
گريه کردن رو تموم کن و جواب بده بگو که حاضري زن من بشيStop crying and answer me. Tell me you'll be my wife!

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'answer':

None found.