يه فرد، مي تونه به يه ماده اي حساس بشه بارها اينو گفتن و تکرار کردن تا براتون روشن بشه | A person can become allergic to substances that they've had repeated and prolonged exposure to. |
.نه. چيزي نبود که ارزش تکرار کردن داشته باشه | No. Nothing worth repeating. |
نيازي هم براي تکرار کردن اينکه .چه اتفاقي براي برادرتون ميافته نيست | There is no need to repeat what happened to your brother. |
فقط تکرار کن، با کلمات خودت، بعضي از مکالماتي رو که با متهم داشتي | Just repeat, in your own words, some of the conversations you had with the defendant. |
... حالا تکرار کن | Now, repeat... |
- فقط چيزي رو که ميشنوي تکرار کن | Just repeat what you hear. CASTOR: Peach. |
حالا اونچه رو که گفتم تکرار کن | Now repeat what I said. |
-کو-ني-چي-وا لطفا تکرار کن | Konnichi wa. Please repeat. |
زن تکرار کرد او خواهد مرد | "He will die," she repeated, |
اون تکرار کرد : پر؟ | "Feathers?" he repeated. |
امپراطور تکرار کرد | Τhe Εmperor repeated, |
اون حملاتش رو مدام بي اين خونه تکرار کرده ميخوايد که هيچ کاري نکنيم؟ | He has made repeated attacks against this house. |
.تکرار میکنم، ما میخوام بُکسل رو شروع کنیم | I repeat, we are going to initiate the tow. |
همهی واحدها، شلیک نکنین، تکرار میکنم، شلیک نکنین ! | I repeat, hold your fire! Stand down! |
،برج مراقبت، تکرار میکنم، ما منتظر پاسخ هستیم چه اتفاقی داره رخ میده؟ | Tower, repeat: We are standby only. What is happening? |
،همواپیمایی به شما نزدیک میشه تکرار میکنم موقعیت 2-8-0، سریعاً انجامش بدید | You have incoming traffic. I repeat: 280. Defend immediately. |
صدها ساله که این چرخه رو تکرار کردم | I've repeated this cycle for hundreds of years. |
- او اصرار داشت که نميتونيم با هواپيما بريم - - چون جهودها ممکنه حمله 11 سپتامبر را تکرار کنند. - | He insist we not fly... in case the Jews repeated their attack of 9/11. |