Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

تعیین کردن [ta'yin kardán] (to set) conjugation

Persian
5 examples
This verb can also mean the following: decide on, determine
present
past
Stems
تعیین کن
تعیین کرد
Participles
تعیین کننده
تعیین کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
تعیین می‌کنم
تعیین می‌کنی
تعیین می‌کند
تعیین می‌کنیم
تعیین می‌کنید
تعیین می‌کنند
Present progressive tense
دارم تعیین می‌کنم
داری تعیین می‌کنی
دارد تعیین می‌کند
داریم تعیین می‌کنیم
دارید تعیین می‌کنید
دارند تعیین می‌کنند
Present perfect tense
تعیین کرده‌ایم
تعیین کرده‌اید
تعیین کرده‌اند
تعیین کرده‌ام
تعیین کرده‌ای
تعیین کرده است
Past tense
تعیین کردیم
تعیین کردید
تعیین کردند
تعیین کردم
تعیین کردی
تعیین کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
تعیین کنم
تعیین کنی
تعیین کند
تعیین کنیم
تعیین کنید
تعیین کنند
Past imperfect tense
تعیین می‌کردیم
تعیین می‌کردید
تعیین می‌کردند
تعیین می‌کردم
تعیین می‌کردی
تعیین می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم تعیین می‌کردیم
داشتید تعیین می‌کردید
داشتند تعیین می‌کردند
داشتم تعیین می‌کردم
داشتی تعیین می‌کردی
داشت تعیین می‌کرد
Pluperfect tense
تعیین کرده بودم
تعیین کرده بودی
تعیین کرده بود
تعیین کرده بودیم
تعیین کرده بودید
تعیین کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
تعیین خواهم کرد
تعیین خواهی کرد
تعیین خواهد کرد
تعیین خواهیم کرد
تعیین خواهید کرد
تعیین خواهند کرد
Imperative mood
تعیین بکنید
تعیین بکن
Subjunctive present tense
تعیین بکنم
تعیین بکنی
تعیین بکند
تعیین بکنیم
تعیین بکنید
تعیین بکنند
Subjunctive past tense
تعیین کرده باشیم
تعیین کرده باشید
تعیین کرده باشند
تعیین کرده باشم
تعیین کرده باشی
تعیین کرده باشد

Examples of تعیین کردن

Example in PersianTranslation in English
برای چی همه نگران تاریخ تعیین کردن ما هستن؟Why is everyone so concerned with us setting a date?
ما نمی توانیم اینگونه ادامه دهیم ... که تنها روی نیروی نظامی خود تکیه کنیم ... تا به اهداف امنیت ملی .که تعیین کرده ایم، دست یابیمWe cannot continue to rely only on our military in order to achieve the National Security objectives that we've set.
... خودت رو به من تسلیم کنی ... تحت شرایطی که من تعیین می‌کنمSurrender yourself to me on the terms I set out...
تو نمیتونی در این مورد مقدار تعیین کنی نصفش رو میخوام!You don't set the numbers on this. I want half.
...فکر کنم بهتره یه سری قوانین راجع به اینکه کی ها دوست پسرامون رو راه بدیم ، تعیین کنیمI think we need to set some ground rules for when boyfriends come to visit.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

تمرین کردن
practice

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'set':

None found.