Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

اضافه کردن [ezâfe kardán] (to add) conjugation

Persian
30 examples
present
past
Stems
اضافه کن
اضافه کرد
Participles
اضافه کننده
اضافه کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
اضافه می‌کنم
اضافه می‌کنی
اضافه می‌کند
اضافه می‌کنیم
اضافه می‌کنید
اضافه می‌کنند
Present progressive tense
دارم اضافه می‌کنم
داری اضافه می‌کنی
دارد اضافه می‌کند
داریم اضافه می‌کنیم
دارید اضافه می‌کنید
دارند اضافه می‌کنند
Present perfect tense
اضافه کرده‌ایم
اضافه کرده‌اید
اضافه کرده‌اند
اضافه کرده‌ام
اضافه کرده‌ای
اضافه کرده است
Past tense
اضافه کردیم
اضافه کردید
اضافه کردند
اضافه کردم
اضافه کردی
اضافه کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
اضافه کنم
اضافه کنی
اضافه کند
اضافه کنیم
اضافه کنید
اضافه کنند
Past imperfect tense
اضافه می‌کردیم
اضافه می‌کردید
اضافه می‌کردند
اضافه می‌کردم
اضافه می‌کردی
اضافه می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم اضافه می‌کردیم
داشتید اضافه می‌کردید
داشتند اضافه می‌کردند
داشتم اضافه می‌کردم
داشتی اضافه می‌کردی
داشت اضافه می‌کرد
Pluperfect tense
اضافه کرده بودم
اضافه کرده بودی
اضافه کرده بود
اضافه کرده بودیم
اضافه کرده بودید
اضافه کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
اضافه خواهم کرد
اضافه خواهی کرد
اضافه خواهد کرد
اضافه خواهیم کرد
اضافه خواهید کرد
اضافه خواهند کرد
Imperative mood
اضافه بکنید
اضافه بکن
Subjunctive present tense
اضافه بکنم
اضافه بکنی
اضافه بکند
اضافه بکنیم
اضافه بکنید
اضافه بکنند
Subjunctive past tense
اضافه کرده باشیم
اضافه کرده باشید
اضافه کرده باشند
اضافه کرده باشم
اضافه کرده باشی
اضافه کرده باشد

Examples of اضافه کردن

Example in PersianTranslation in English
چيزي براي اضافه کردن به آنچه گفته ام ندارمI have nothing to add to what I have said.
...نه فقط با اضافه کردن ساده نيکوتين ...که با دست بردن در اون و دستکاري عمديش ...تاثير نيکوتين بر بدن رو- You're saying that Brown Williamson... manipulates and adjusts the nicotine fix... not by artificially adding nicotine, but by enhancing the effect of nicotine... through the use of chemical elements such as ammonia.
با اضافه کردن کمي قدرت نور ماه براي ... افزايش شدت امواج ذهني .و حالا مي تونيم شروع کنيم ...Just a little added lunar power to enhance the mind waves and we can begin.
تنها کاري که کردن اضافه کردن يه داروي ضد اسيد معده استAll they've done is add an antacid.
بله از يه سني اضافه کردن يه کم دارچين به چايتون گردش خونو سريعتر ميکنهStarting from a certain age, a little ginseng added to your tea improves blood circulation.
يکم زرو هم اضافه کنDad, add some zeroes.
تو اينو به سرمايه ام اضافه کنYou add this to my deposit.
،پنير و شير رو اضافه کن .اما نمي تونمI'll add another cheese roll and ricotta. I can't do more.
،من برچسب هاي پالرمو و اينتر رو بهت مي دم .اون برچسب هاي "تاريخ بزرگ" رو هم اضافه کنI'll add Palermo, the Inter and the History's greats.
...روغن رو اضافه کنNow-- add the oil--
مي توني انتخاب کني، مي توني بموني يا بري و اضافه کرد که داره مي ره"You can choose, you can stay or go" And added he was going
و این جمله ی وحشتناک رو هم اضافه کرد که "یا بپذیر یا بی خیال من شو"and he added a terrible statement he said " you take it , or leave it"
و بعد اضافه کرد "حالا ما همه مون حرومزاده ايم"He then added, "Now we are all sons of bitches."
...آقاي لنگ اضافه کردMr. Lang added, quote,
.فکر ميکنم "کُل" همين الان اونو به ليستش اضافه کردI think Kohl just added her to his list.
شخصي که از اينجا عبور کرد، دو تا صفر به هزار اين اضافه کرده اون روش تف کرد وقتي که چيزي که برا ش بردن رو ديد.Guy passed by here in person and added on those two zeros.
.بعد از تموم کردن کاري، بايد بهش يه کم گارام ماسالا اضافه کرده باشهAfter completing the curry, he must have added some Garam Masala.
بابام اين 64 لوله رو اضافه کرده به دکوراسيونFather added this extension so he could fit these 64 pipes in.
بهش چند تا صحنه اضافه کرده تا بشه يه فيلم پورنHe added extra scenes so he could release it as a porno.
يه عضو جديد به گروهش اضافه کردهHe's added a new member to his coven.
ما چندتا هیولا هم اضافه می‌کنیم برای اونایی که ممکن به این‌جور چیزها .علاقه داشته باشندWe added a couple of monsters for some of you who might be interested in that.
سینه بند هم بهش اضافه کردیمWe added the bodice.
بعد اونو دادم به حافظه اش و اختلاف زمان هم اضافه کردمWell, I fed that into its memory, and I added the time difference, too
خب من قسمت "دقیقا شبیه من" رو خودم اضافه کردمwell, I added the " exactly like me" part.
برو که رفتیم" رو خودم اضافه کردم"I added the " a-go-go. "
. فقط 12 مورد انتخاب وجود داشت - . درست ميگي ، آخه من خودم 3 تا اضافه کردم --There were only 1 2. -Oh, yeah, I added 3.
راستي من چندسطر راجع به اتهام ناواردبهش اضافه کردمHope you don't mind. I added a few erroneous phrases in there.
.اضافه کنم NTSB به ليست دلايل احتمالي .توجه ها رو از روي تو کم کرديمadded to the NTSB's list of probable causes, we've shifted suspicion away from you.
اگه یه ذره زعفرون اضافه کنی مزه اش کلی عوض میشهAn added pinch of saffron makes all the difference.
اگه سالهایی رو که روپینی زندگی کرده بهش اضافه کنیم؛ من از تو سنم بیشترهIf I added up all the years Rupini lived, I'd be older than you.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'add':

None found.