Speak any language with confidence

Take our quick quiz to start your journey to fluency today!

Get started

پیدا کردن [paydâ kardán] (to find) conjugation

Persian
77 examples
present
past
Stems
پیدا کن
پیدا کرد
Participles
پیدا کننده
پیدا کرده
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Present imperfect tense
پیدا می‌کنم
پیدا می‌کنی
پیدا می‌کند
پیدا می‌کنیم
پیدا می‌کنید
پیدا می‌کنند
Present progressive tense
دارم پیدا می‌کنم
داری پیدا می‌کنی
دارد پیدا می‌کند
داریم پیدا می‌کنیم
دارید پیدا می‌کنید
دارند پیدا می‌کنند
Present perfect tense
پیدا کرده‌ایم
پیدا کرده‌اید
پیدا کرده‌اند
پیدا کرده‌ام
پیدا کرده‌ای
پیدا کرده است
Past tense
پیدا کردیم
پیدا کردید
پیدا کردند
پیدا کردم
پیدا کردی
پیدا کرد
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Past aorist tense
پیدا کنم
پیدا کنی
پیدا کند
پیدا کنیم
پیدا کنید
پیدا کنند
Past imperfect tense
پیدا می‌کردیم
پیدا می‌کردید
پیدا می‌کردند
پیدا می‌کردم
پیدا می‌کردی
پیدا می‌کرد
Past progressive tense
داشتیم پیدا می‌کردیم
داشتید پیدا می‌کردید
داشتند پیدا می‌کردند
داشتم پیدا می‌کردم
داشتی پیدا می‌کردی
داشت پیدا می‌کرد
Pluperfect tense
پیدا کرده بودم
پیدا کرده بودی
پیدا کرده بود
پیدا کرده بودیم
پیدا کرده بودید
پیدا کرده بودند
من/man
تو/tó
او/u
ما/mā
شما/šomā
آنها/ānhā
Future tense
پیدا خواهم کرد
پیدا خواهی کرد
پیدا خواهد کرد
پیدا خواهیم کرد
پیدا خواهید کرد
پیدا خواهند کرد
Imperative mood
پیدا بکنید
پیدا بکن
Subjunctive present tense
پیدا بکنم
پیدا بکنی
پیدا بکند
پیدا بکنیم
پیدا بکنید
پیدا بکنند
Subjunctive past tense
پیدا کرده باشیم
پیدا کرده باشید
پیدا کرده باشند
پیدا کرده باشم
پیدا کرده باشی
پیدا کرده باشد

Examples of پیدا کردن

Example in PersianTranslation in English
. برای پیدا کردن گرگ به مشکل نمیخوری ، عزیزمYou'll have no trouble finding wolves, honey.
- . من توی پیدا کردن مکانها ، کارم خوبه -- I'm good at finding places
اما شما باید به فکر پیدا کردن ... جایی برای خانم "جِین" باشید جایی که بتونن به خوبی ازش مراقبت کنن ...But you've got to make up your mind about finding somewhere for Ms. Jane where they can look after her properly.
، تنها راهش پیدا کردن یه قربانی دیگه-س . و یه نفر دیگه رو گناهکار نشون بدهHis only way out is to find another victim and then make someone else look guilty.
. اون از اعتماد جویس سود میبره . حالا تنها چیزی که میخواد پیدا کردن قاتلهHe's gained Joyce's trust. Now all he needs is to find her killer.
. فردا یه گاری پیدا کن و ادامه بدهTomorrow find an arba and go ahead.
برو و بقیه حیون ها رو پیدا کن و از سنگ آزادشون کنGo and find all the animals and release them from the stones
همیشه معنای عمیق تر رو پیدا کن در نامیدی بسی امید استAlways find the deeper meaning, the silver lining.
منی ، اون نمونه هارو پیدا کن - متوجه نمیشم - - Manny, find those samples.- Manny, find those samples.
تو اون دختره رو پیدا کن، پیدا کردن اون مار، با منYou find her. l'll find the snake.
شوهرم اونو پیدا کرد و آوردش خونه که با ما زندگی کنهMy husband found her and brought her home to live with us.
اون یه نقطه حساس از تورو که نمیدونستی پیدا کردHe found a sensitive spot you didn't know you had.
یه "ی" و یه "ن" هم پیدا کردHe also found an "M" and an "O. "
چطور می تونم به اندازه یه کافی از شما تشکرکنم دوشیزه وودهاس ، برای اینکه به من نشان دادین شادی واقعی را می شه در کجا پیدا کرد؟ .How can I ever thank you enough, Miss Woodhouse, for showing me where true joy was to be found?
اونم یه مدرسه دیگه واسم پیدا کردi told him the whole story,without hiding anything he found me another school.
، توماسینو "، گفت که بهت بگم " . یه اتاق برای کیف اسناد تو پیدا کردهThomasino said to tell you he found room for your briefcase in the bag.
ولی مستاجرش جواب نداده واسه همین رفته داخل و جسد رو پیدا کردهThe tenant didn't answer, so she went inside and found the body.
# دو روح مقدس اتحاد پیدا کرده اند% The sacred union two souls have found
‏"نیشی"‏، یادته یه دفعه یه سگ ولگرد پیدا کرده بودی؟Nishi, remember when we found a stray dog?
اما از آنجا که بیرحمی نسبت به حیواناتی که برای ،غذا پرورش می یابند کافی نبود ما راههایی برای استفاده از آنها :در تهیه لباس هایمان هم پیدا کرده ایمBut as though cruelty toward animals raised for food wasn't enough, we've also found ways of making use of them for all our clothes.
.ولی سان رو پیدا می‌کنم --پس سعی نکنBut I will find Sun, so stop trying to...
چون دزموند رو پیدا می‌کنمBecause I'm gonna find Desmond.
‏پس بذار بگردم یه کاری پیدا می‌کنمLet me look.. We'll find something.
...‏فقط... براشون ‏جای بهتری پیدا می‌کنمI'm just finding a better place for it.
.یه راهی پیدا می‌کنم تا باهات تماس بگیرمI'll find a way to contact you.
.و خوردش کرد .اونجا شیطان رو پیدا می‌کنیBroke it into pieces. That's where you'll find the devil.
.یه ورودی پیدا می‌کنیYou'll find an entrance.
چطور تو این همه شلوغی چیزی رو پیدا می‌کنی؟Wow. How do you find anything in this mess?
.گفتم همه‌ـشونو پیدا می‌کنی و میکُشیشونThat you would find them and kill them.
حالا غذا پیدا می‌کنی؟Now you're finding food?
تقصیر خودم بود - اون عوضی‌ها رو پیدا می‌کنیم و همه چیزو درست می‌کنیم -It's my own fault. We're gonna find these assholes and make this right.
.یه جای عالی واسَت پیدا می‌کنیمWe'll find the perfect spot for you.
یه متحد دیگه پیدا می‌کنیمWe will find another ally.
.و "هرکول" رو پیدا می‌کنیمAnd we will find Hercules.
.یه راه دیگه پیدا می‌کنیم، برادرWe'll find another way, Brother.
. اونو حدود یک کیلومتری اینجا پیدا کردیمWe found him over a mile from here.
اوه , به نظر می رسه که ما یک دوست پیدا کردیم.Oh, it seems we've found a friend.
ما اونو تو بزرگراه پیدا کردیم ، داشت پرسه میزدWe found him on the highWay Wandering around.
...سلام، ما این گربه رو الان پیدا کردیمWe just found this cat...
یک زن سفیدپوست بیست و چند ساله که داخل ماشینش مرده پیدا کردیمWe have a white female, early 20s, found in vehicle.
می بینم اون زن سیاه پوست رو پیدا کردیدI see you found that colored woman.
شما فیلم 43 رو پیدا کردیدYou have found Movie 43.
و ما واقعا خوشحالیم که تو و جاش .همدیگه رو پیدا کردیدAnd we're delighted you and Josh have found each other.
و شما کاردینال ممکنه این یادگاری جعلی رو پس بفرستی؟ به گنجینه اشیای جعلی که شما پیدا کردیدAnd you, Cardinal, may consign this piece of pretend relic to the trove of forgeries from which you found it.
تا الان چی پیدا کردید؟What have you found so far?
اونو توی یه اتاق هتل پیدا کردند با .. ...مردی که اون قبلا هیچوقت ندیده بودشThey found her in some hotel room with a man that she'd never even seen before.
. دیدی و لونی لیپس هم همدیگر را پیدا کردندAnd Deedee and Loony Lips found each other.
هشت طومار اول رو اونجا پیدا کردندThey found the first eight scrolls there.
خب، قربان... بعضی از افراد ما یه تشابهاتی بین اون و یه افسانه قدیمی پیدا کردندWell, sir, some of our agents have found some similarities to an old legend.
این یه شوک کلی بود وقتی بدن رو پیدا کردندIt was a total shock when they found the body.
، امبرویس ، من چاقو رو پیدا کردم . امبرویس ، ما اشتباه میکردیم ، گوش کن"Ambroise ! I found my knife ! Ambroise, we were wrong...
یه چیزی پیدا کردم..I just found out something.
چرا که من جزئیات رو جذاب تر پیدا کردم .Why, I found the details most appealing.
یه آمریکایی مرده پیدا کردمI found a dead American.
. فکر میکنی چیه سادات . امروز کاغذهام رو مرتب میکردم که اینو پیدا کردمGuess what, Saodat, today I sorted out my papers and found this.
من مطمئنم که تو سرگرمی های دیگه ای پیدا کردی.I'm sure you found other amusements.
تبریک میگم، فکر کنم کوتاه ترین بحث دنیا رو پیدا کردیCongratulations! I think you found the world's thinnest argument.
تو قبلا یکیشو پیدا کردیYou found one already.
تو اینو از همین اطراف پیدا کردی؟You just found it lying around?
بهم گفت وقتی اینو بهت بدم که اون چیز رو پیدا کردی که انقدر برات ارزش داره که همه چیزت رو به خاطرش بدیHe told me to give it to you when you found something that you value so much to give up everything else.
تونستم آدرس اون موبایلو پیدا کنمI found the address that matches that cell phone number.
که چارلز دیکنز میخواست نشون بده اگر من کسی رو پیدا کنم که سرمایه جدیدی وارد کنه چی؟What if I found someone to invest new equity capital?
.دنبالشم رو پیدا کنم، و موفق هم شدمI'm looking for, and I found it.
. ولی پیش از اینکه من تورو پیدا کنم ، تو از اون خبر داشتیBut you knew about her before I found you.
باورم نمیشه، تو در اصل تونستی ! یه روش استفاده کاربردی از هندسه رو پیدا کنیYou've actually found a practical use for geometry!
و ما احساسات تو رو به هیچ عنوان ...کوچک نمیشماریم ولی همه موافقت کردیم .که اگه تو یک گروه دیگه پیدا کنی بهتر باشهAnyway, not to minimize your feelings in any way at all, but we all agreed it might be best if you found another group.
نه اینکه اگر تو یه سلاحی پیدا کنی که بشه اونو کشتNot if you found a weapon that could kill him.
- میتونستی یه راهی پیدا کنی- You could've found a way.
.کاشکی می تونستیم یه نگهدار بچه برای مگی پیدا کنیمI wish we could have found a sitter for Maggie.
ما سعی میکنیم برای اون سوالات جواب پیدا کنیم اینکه چرا بيهوش توي اسکله پيدا شديد؟We'll try to get some answers to all those questions, like why were you found unconscious on the dock?
.دوستم پشت ساختمون یه دونه پیدا کرده .سعی داشتیم براش یه خونه پیدا کنیم می‌دونی، عکسش رو گذاشتیم تو ...فیسبوکMy friend found one behind her building... and we were trying to find it a home... we put it on Facebook, but nobody claimed it yet, so...
بدون ساعت پدرم .نمیتونستیم اینو پیدا کنیمWe wouldn't have found that without my father's watch.
آره، ولی بیشتر ازش بعنوان یه میدون نبرد بین نیروهای ترانسفورمر و تاندرکت برای تصاحب سوتینی که توی جنگل پیدا کرده بودم استفاده میکردمYes, but I mostly used it as a battlefield in an ongoing war between the Transformers and the ThunderCats for control of a bra I had found in the woods.
BlLL هارلن: L'D inklings شنیده که موسسه تپه های سیاه پسران چیزی پیدا کرده بود.I'd heard inklings that the Black Hills Institute boys had found something.
‏"ژان لا بت" زن دیگه ای پیدا خواهد کردJean La Bete will find another woman!
.شما اینجا در امنیت کامل هستید - .برادرم منو پیدا خواهد کرد --You're safe here. -My brother will find me.
امریکا شمارو پیدا خواهد کرد و ما شما رو به دست عدالت خواهیم سپردAmerica will find you and we will bring you to justice.

More Persian verbs

Related

Not found
We have none.

Similar

Not found
We have none.

Similar but longer

Not found
We have none.

Other Persian verbs with the meaning similar to 'find':

None found.