. برای پیدا کردن گرگ به مشکل نمیخوری ، عزیزم | You'll have no trouble finding wolves, honey. |
- . من توی پیدا کردن مکانها ، کارم خوبه - | - I'm good at finding places |
اما شما باید به فکر پیدا کردن ... جایی برای خانم "جِین" باشید جایی که بتونن به خوبی ازش مراقبت کنن ... | But you've got to make up your mind about finding somewhere for Ms. Jane where they can look after her properly. |
، تنها راهش پیدا کردن یه قربانی دیگه-س . و یه نفر دیگه رو گناهکار نشون بده | His only way out is to find another victim and then make someone else look guilty. |
. اون از اعتماد جویس سود میبره . حالا تنها چیزی که میخواد پیدا کردن قاتله | He's gained Joyce's trust. Now all he needs is to find her killer. |
. فردا یه گاری پیدا کن و ادامه بده | Tomorrow find an arba and go ahead. |
برو و بقیه حیون ها رو پیدا کن و از سنگ آزادشون کن | Go and find all the animals and release them from the stones |
همیشه معنای عمیق تر رو پیدا کن در نامیدی بسی امید است | Always find the deeper meaning, the silver lining. |
منی ، اون نمونه هارو پیدا کن - متوجه نمیشم - - Manny, find those samples. | - Manny, find those samples. |
تو اون دختره رو پیدا کن، پیدا کردن اون مار، با من | You find her. l'll find the snake. |
شوهرم اونو پیدا کرد و آوردش خونه که با ما زندگی کنه | My husband found her and brought her home to live with us. |
اون یه نقطه حساس از تورو که نمیدونستی پیدا کرد | He found a sensitive spot you didn't know you had. |
یه "ی" و یه "ن" هم پیدا کرد | He also found an "M" and an "O. " |
چطور می تونم به اندازه یه کافی از شما تشکرکنم دوشیزه وودهاس ، برای اینکه به من نشان دادین شادی واقعی را می شه در کجا پیدا کرد؟ . | How can I ever thank you enough, Miss Woodhouse, for showing me where true joy was to be found? |
اونم یه مدرسه دیگه واسم پیدا کرد | i told him the whole story,without hiding anything he found me another school. |
، توماسینو "، گفت که بهت بگم " . یه اتاق برای کیف اسناد تو پیدا کرده | Thomasino said to tell you he found room for your briefcase in the bag. |
ولی مستاجرش جواب نداده واسه همین رفته داخل و جسد رو پیدا کرده | The tenant didn't answer, so she went inside and found the body. |
# دو روح مقدس اتحاد پیدا کرده اند | % The sacred union two souls have found |
"نیشی"، یادته یه دفعه یه سگ ولگرد پیدا کرده بودی؟ | Nishi, remember when we found a stray dog? |
اما از آنجا که بیرحمی نسبت به حیواناتی که برای ،غذا پرورش می یابند کافی نبود ما راههایی برای استفاده از آنها :در تهیه لباس هایمان هم پیدا کرده ایم | But as though cruelty toward animals raised for food wasn't enough, we've also found ways of making use of them for all our clothes. |
.ولی سان رو پیدا میکنم --پس سعی نکن | But I will find Sun, so stop trying to... |
چون دزموند رو پیدا میکنم | Because I'm gonna find Desmond. |
پس بذار بگردم یه کاری پیدا میکنم | Let me look.. We'll find something. |
...فقط... براشون جای بهتری پیدا میکنم | I'm just finding a better place for it. |
.یه راهی پیدا میکنم تا باهات تماس بگیرم | I'll find a way to contact you. |
.و خوردش کرد .اونجا شیطان رو پیدا میکنی | Broke it into pieces. That's where you'll find the devil. |
.یه ورودی پیدا میکنی | You'll find an entrance. |
چطور تو این همه شلوغی چیزی رو پیدا میکنی؟ | Wow. How do you find anything in this mess? |
.گفتم همهـشونو پیدا میکنی و میکُشیشون | That you would find them and kill them. |
حالا غذا پیدا میکنی؟ | Now you're finding food? |
تقصیر خودم بود - اون عوضیها رو پیدا میکنیم و همه چیزو درست میکنیم - | It's my own fault. We're gonna find these assholes and make this right. |
.یه جای عالی واسَت پیدا میکنیم | We'll find the perfect spot for you. |
یه متحد دیگه پیدا میکنیم | We will find another ally. |
.و "هرکول" رو پیدا میکنیم | And we will find Hercules. |
.یه راه دیگه پیدا میکنیم، برادر | We'll find another way, Brother. |
. اونو حدود یک کیلومتری اینجا پیدا کردیم | We found him over a mile from here. |
اوه , به نظر می رسه که ما یک دوست پیدا کردیم. | Oh, it seems we've found a friend. |
ما اونو تو بزرگراه پیدا کردیم ، داشت پرسه میزد | We found him on the highWay Wandering around. |
...سلام، ما این گربه رو الان پیدا کردیم | We just found this cat... |
یک زن سفیدپوست بیست و چند ساله که داخل ماشینش مرده پیدا کردیم | We have a white female, early 20s, found in vehicle. |
می بینم اون زن سیاه پوست رو پیدا کردید | I see you found that colored woman. |
شما فیلم 43 رو پیدا کردید | You have found Movie 43. |
و ما واقعا خوشحالیم که تو و جاش .همدیگه رو پیدا کردید | And we're delighted you and Josh have found each other. |
و شما کاردینال ممکنه این یادگاری جعلی رو پس بفرستی؟ به گنجینه اشیای جعلی که شما پیدا کردید | And you, Cardinal, may consign this piece of pretend relic to the trove of forgeries from which you found it. |
تا الان چی پیدا کردید؟ | What have you found so far? |
اونو توی یه اتاق هتل پیدا کردند با .. ...مردی که اون قبلا هیچوقت ندیده بودش | They found her in some hotel room with a man that she'd never even seen before. |
. دیدی و لونی لیپس هم همدیگر را پیدا کردند | And Deedee and Loony Lips found each other. |
هشت طومار اول رو اونجا پیدا کردند | They found the first eight scrolls there. |
خب، قربان... بعضی از افراد ما یه تشابهاتی بین اون و یه افسانه قدیمی پیدا کردند | Well, sir, some of our agents have found some similarities to an old legend. |
این یه شوک کلی بود وقتی بدن رو پیدا کردند | It was a total shock when they found the body. |
، امبرویس ، من چاقو رو پیدا کردم . امبرویس ، ما اشتباه میکردیم ، گوش کن | "Ambroise ! I found my knife ! Ambroise, we were wrong... |
یه چیزی پیدا کردم.. | I just found out something. |
چرا که من جزئیات رو جذاب تر پیدا کردم . | Why, I found the details most appealing. |
یه آمریکایی مرده پیدا کردم | I found a dead American. |
. فکر میکنی چیه سادات . امروز کاغذهام رو مرتب میکردم که اینو پیدا کردم | Guess what, Saodat, today I sorted out my papers and found this. |
من مطمئنم که تو سرگرمی های دیگه ای پیدا کردی. | I'm sure you found other amusements. |
تبریک میگم، فکر کنم کوتاه ترین بحث دنیا رو پیدا کردی | Congratulations! I think you found the world's thinnest argument. |
تو قبلا یکیشو پیدا کردی | You found one already. |
تو اینو از همین اطراف پیدا کردی؟ | You just found it lying around? |
بهم گفت وقتی اینو بهت بدم که اون چیز رو پیدا کردی که انقدر برات ارزش داره که همه چیزت رو به خاطرش بدی | He told me to give it to you when you found something that you value so much to give up everything else. |
تونستم آدرس اون موبایلو پیدا کنم | I found the address that matches that cell phone number. |
که چارلز دیکنز میخواست نشون بده اگر من کسی رو پیدا کنم که سرمایه جدیدی وارد کنه چی؟ | What if I found someone to invest new equity capital? |
.دنبالشم رو پیدا کنم، و موفق هم شدم | I'm looking for, and I found it. |
. ولی پیش از اینکه من تورو پیدا کنم ، تو از اون خبر داشتی | But you knew about her before I found you. |
باورم نمیشه، تو در اصل تونستی ! یه روش استفاده کاربردی از هندسه رو پیدا کنی | You've actually found a practical use for geometry! |
و ما احساسات تو رو به هیچ عنوان ...کوچک نمیشماریم ولی همه موافقت کردیم .که اگه تو یک گروه دیگه پیدا کنی بهتر باشه | Anyway, not to minimize your feelings in any way at all, but we all agreed it might be best if you found another group. |
نه اینکه اگر تو یه سلاحی پیدا کنی که بشه اونو کشت | Not if you found a weapon that could kill him. |
- میتونستی یه راهی پیدا کنی | - You could've found a way. |
.کاشکی می تونستیم یه نگهدار بچه برای مگی پیدا کنیم | I wish we could have found a sitter for Maggie. |
ما سعی میکنیم برای اون سوالات جواب پیدا کنیم اینکه چرا بيهوش توي اسکله پيدا شديد؟ | We'll try to get some answers to all those questions, like why were you found unconscious on the dock? |
.دوستم پشت ساختمون یه دونه پیدا کرده .سعی داشتیم براش یه خونه پیدا کنیم میدونی، عکسش رو گذاشتیم تو ...فیسبوک | My friend found one behind her building... and we were trying to find it a home... we put it on Facebook, but nobody claimed it yet, so... |
بدون ساعت پدرم .نمیتونستیم اینو پیدا کنیم | We wouldn't have found that without my father's watch. |
آره، ولی بیشتر ازش بعنوان یه میدون نبرد بین نیروهای ترانسفورمر و تاندرکت برای تصاحب سوتینی که توی جنگل پیدا کرده بودم استفاده میکردم | Yes, but I mostly used it as a battlefield in an ongoing war between the Transformers and the ThunderCats for control of a bra I had found in the woods. |
BlLL هارلن: L'D inklings شنیده که موسسه تپه های سیاه پسران چیزی پیدا کرده بود. | I'd heard inklings that the Black Hills Institute boys had found something. |
"ژان لا بت" زن دیگه ای پیدا خواهد کرد | Jean La Bete will find another woman! |
.شما اینجا در امنیت کامل هستید - .برادرم منو پیدا خواهد کرد - | -You're safe here. -My brother will find me. |
امریکا شمارو پیدا خواهد کرد و ما شما رو به دست عدالت خواهیم سپرد | America will find you and we will bring you to justice. |