Get a Farsi Tutor
to know
شناختن اونا به منزله حذف شدن اوناست
To know them is to eliminate them.
من براي شناختن آخرين بودم
[Music] I was the last to know [Music]
شايد بايد يه خنجر .جنگلي بگيريم واسه شناختن همديگه قبل از اون بايدوانمودکنيم .ازدواج کرديم
Maybe we should take a wild stab at getting to know each other before we have to pretend we're married.
اونها همديگر رو نمي شناختن و . به هيچ وجه کوتاه نمي اومدن
They don't know each other, so nobody wants to back down.
.من افتخار شناختن شما رو ندارم
I don't have the honor of knowing you.
در اين مثال راجع به قتل اشخاص شناس يا ناشناس
In this instance, as to the murder of known or unknown persons.
حالا ميدونيد که اون يه دارو شناس هست
And you know, now he's a pharmacist guy and....
کي متوجه شدي که دلت ميخواد ستاره شناس بشي؟
When did you know you wanted to be an astronomer?
از طرف وطن حقشناس" ".به کهنهفروش ناشناس
To the Unknown Ragman, the Grateful Motherland.
من الن لوپژ هستم،دکتر عصب شناس تو،دکتر کشتون رو هم که ميشناسي
I'm Alain Lepage, your neurologist. You know Dr. Cocheton, of course.
.شايد تو اونو بشناسي .اينجا هيچکس اونو نمي شناخت
Maybe you have known her. Nobody around here used to know her.
او به مانند اسکاتي مادلن را ،تا موزه لژيون دونور دنبال کرده بود تا مقابل پرتره زني که .مادلن نبايد مي شناخت
He'd followed Madeleine - as Scottie had done - to the Museum of the Legion of Honor, before the portrait of a dead woman she shouldn't have known.
، بابت بقیه-ی شب متأسفم . باید شناخت بیشتری پیدا میکردم
Sorry about the other night. I should have known better.
اگر قبل از اینکه شما رو ترک می کردم، شناخت .بهتری از همدیگه میداشتیم، این لحظه ارزش بیشتری داشت
If we had known each other better, my leaving would actually mean something.
منو به عنوان فيلسوف خواهد شناخت ؟
Will I be known as the philosopher?
...من ميگم که مردي با استعداد و حرفه شما بايد شگفت انگيز ترين خبر شناخته شده در زمان خود باشد
I say this knowing a man of your caliber and your profession must have known some astounding things in his time.
...شما درباره نظم بيمارستان سنت جان اورشليم که بعد ها به عنوان شواليه هاي يونان شناخته شده، چي مي دونين؟
What do you know of the Order of the Hospital of Saint John of Jerusalem later known as the Knights of Rhodes?
خوب، آقا، ما فقط مرداني هستيم که بايد بهتر شناخته ميشديم
Well, sir, we mere men should have known better.
اقاي مايکل جي اسکلي که با نام جاني فرندلي هم شناخته ميشوند،حضور دارند؟
MichaelJ. Skelly, also known as Johnny Friendly, president.
او بازرگان بسيار شناخته شده اي بود
He was a very well-known merchant.
.من تو رو میشناسم
I know you.
من تو رو میشناسم، خپل؟
- Do I know you, Tubby?
- ،من اونو از وقتی 12 سالم بود میشناسم-
I've known him since I was 12 years old.
شما رو میشناسم؟
Um, do I know you?
.فکر کنم این یارو رو میشناسم
I think I know this guy.
.تو فکر میکنی منو میشناسی، ولی نمیشناسی
You think you know me, but you don't.
.اون به صورت کسی که میشناسی میاد پیشت
He will come to you as someone you know...
این مرد رو میشناسی؟
- You know this man?
اون بچه لیام رو میشناسی همونی که با زیرشلواری رفت مدرسه و با چک صد دلاری خرید میکرد؟
You know that kid Liam who wears pajama pants to school... and pays for things with a hundred-dollar bill?
سرآشپزای بالاشهر رو میشناسی؟
You know them chefs in them uptown restaurants?
...همسرت، دخترت، دختر من هر کسی که میشناسیم و دوست داریم
Your wife, your daughter, my daughter... everyone we know and love...
آدمهای زیادی هستن ...که هردومون میشناسیم که فکر میکنن ،فنسکی" چیزی که حقش بود سرش اومد"
There's a lot of people we both know that think that Fensky got what was coming to him...
و بهترین خوشگذرونی تاریخ رو خراب کنم، فقط به این خاطر که یه جورای همدیگه رو میشناسیم؟
- And totally blow the coolest gig ever just because we kinda, sorta know each other?
.خب، فکر کنم همدیگه رو میشناسید
Well, I guess y'all know each other.
منو میشناسید؟
You know me?
شما دوتا همدیگه رو میشناسید؟
You two know each other?
من فقط ميل دارم من شما را--ام شناختهام تماممن منمن تمام زندگى
I just feel like I have known you my- my-my whole- my whole life.
اين چه زندگياي است که شناختهام
What a life I might have known
ما اونو به سختی شناختیم
We hardly knew her.
چرا , آنها به سختي همديگر را مي شناختند
Why, they hardly knew each other.
اما قبل از اينكه اونها كشيش و خاخام بشند دو تائيشون اين دختره رو شناختند
- But before they were a priest and a rabbi... they both knew this girl.
مرداني که اسکندر رو مي شناختند
Men that knew Alexander...
،از امنتيشون خيلي خوشحال بودن ،فقط خبراي خوبو مي شناختند از اينکه دنياشون يه ذره روي يه شبدره بي خبر بودند بي خبر از اينکه زندگي شيرينشون مي تونه تموم بشه
Really happy in safe, knowing only good news, unaware that their world was a speck on a clover, unaware the sweet life they knew might be old
"اون ها کاملا تو رو مي شناختند "تيت اما من اون ها رو نمي شناختم
They totally knew you, Tate. But I don't know them.
اون ریکی که من تو پاریس می شناختم ، اون منو می فهمید ، می تونم به اون بگم
The Rick l knew in Paris, l could tell him, he'd understand.
من يك جادوگر را ميشناختم
I knew of one...
همون اول كه ديدمتون شما رو شناختم
I knew when I saw you.
من پيش از تو اون رو شناختم، قبل از تو عاشقش شدم اما به اندازهي تو خوششانس نبودم
I knew her before you, I loved here before you... but I wasn't as lucky as you.
ولي من يکي از کله گنده هاي کمپاني رو مي شناختم که از من خوشش مي اومد
But I knew a big shot over there who 'd always liked me.
تو چشمهام نگاه ...کردی و بدون اینکه چیزی ازم بدونی بهتر از خودم من رو شناختی
You looked into my eyes, and without even knowing me, you knew me better than I know myself.
تو قطعاً وحشي ترين و غير قابل پيش بيني ترين فردي هستي که من مي شناسم
You're absolutely the wildest, most unpredictable person I ever knew.
.من بهشون گفتم تو مشکلي نداري .من تو رو از 21 سالگي مي شناسم
I told 'em you were OK. I knew you.
يک روز , خواهرم ازم پرسيد که پرفسور گِنتلي رو مي شناسم
One day, my sister asked if I knew Professor Gentile
من محمد رو از وقتي يتيم بود و چوپاني مي کرد مي شناسم
I knew Muhammad when he was an orphan minding sheep
بهشون گفتم که من توي همون محله زندگي مي کنم اوضاع آدماي اونجا رو مي شناسم و از اين مزخرفات
Told them I was from the same neighbourhood as the accused, knew the mentality of the area, blah, blah, blah.
.می دونستم، پروفسور بروم اینا رو گفته - .تو پروفسور بروم رو نمی شناسی -
-I knew Professor Broome, young man. -You don't know Professor Broome.
چون الینایی که من سابقاً میشناختم
Because the elena that I used to know
اما درباره گاوه قرمز ، او وقتي ببيندت خيلي راحت تورا خواهد شناخت
But the Red Bull will know you when he sees you; so you are safer here.
فقط پيمان حقيقت واقعى را خواهد شناخت.
Only the Covenant will know the real truth.
نه تنها شما، بلکه اين مبارزين امروز .حريفهاي خودشون رو خواهند شناخت
Not just you, but even these fighters will know who they will be facing in the ring.
حريفت رو بشناس . بدون كه مي خواد چه كار كنه قبل از اينكه انجام بده
Study your opponent. so you know what he'll do before he does it.
اينجا بشناس مشناس نداريم...
There'll be no knowing here.
به هر حال، فقط مردمي که مي خوان تو رو بازي بدن بشناس و اين کاريه که اونا مي خوان انجام بدن ميفهمي؟
Anyway, just know people are gonna manipulate you, and that's how they're gonna do it.
اولين قانون درگيري، هميشه هدفت رو بشناس
First rule of engagement, always know your target.
،چون اونا بهت دروغ میگن و تو نمیگی ،کسی رو که دفعه بعد باهاش می خوابی بشناس وحشتناکه
'Cause they're living with you, you don't know who you're sleeping next to.
اگه دکتر شمرونو درست شناخته باشم، که شناختم ميخواد يه خُرده خودشو تو دل ما جا کنه
If I know Dr. Shameron-- and I think I do-- she'll want this chance for a little stuff-strutting.