من از کشوري بازگشته ام که در آن مرگ .نه تيغه اي براي گذر کردن، بلکه جاده اي براي دنبال کردن است | "I've returned from a country where death is not a partition to cross but a road to follow. |
، گرچه ذهن " لونی لیپس " کند تر از . حد معمول کار میکرد ، این باعث نمیشد که دنبال کردن آنتونیا . زمان درازی صرف کند | Although the mind of Loony Lips usually worked more slowly than most it did not take him long to decide to follow Antonia. |
من نگفتم که اون يه فيلم بد بود ...من فقط ميگم که دنبال کردن موضوع | I'm not saying it was a bad movie. I'm saying it was a little hard to follow. |
نمي دونم براي شما چه معني داره اما به من ميگه دنبال کردن اين اعتقادت بر اساس نماد هاي اساطيري تخريب بعد دروني انسان رو تضمين مي کنه | I don´t know what that says toyou, but to me it says... that following these faiths based on mythological figures... ensures the destruction ofone´s inner-being. |
دست از دنبال کردن من بردار | Stop following me. |
هوپر، سکان رو بگير برودي، اونو دنبال کن. | Hooper, take the wheel. Brody, follow that. |
لطفا انگشتمو دنبال کن، قربان | Would you follow my finger, please, sir? |
از ميان درخت ها دنبال کن دو ، ميتوني اونا رو دنبال کني؟ | - You're following through trees. Two, can you track them? |
اون ليموزين رو دنبال کن ، اين يک تعقيب هستش هر جايي که ميره تو هم دنبالش برو | Hey, follow that limo. This is a chase, okay ? Wherever he goes, you go. |
،،با سختی ها روبرو بشو قوانین شونو دنبال کن. کتاباشونو بخون میخوای صدمهای وارد کنی؟ | Got to face the wall, follow their rules, read their books... you want to do some damage? |
نه . ميگه که پليس رو تا . مغازه دنبال کرد | No, he said he followed the cop to the pawn shop. |
.چرخه استثمار را در معادن الماس دنبال کرد | She followed the cycle of exploitation in the diamond mines. |
...اون روياهاش رُ دنبال کرد و رفت اون بيرون و حالا... داره با جام قهرماني برمي گرده خونه | He followed his dream and he went out there, and now he's coming home with the trophy. |
من يواشکي رفتم بيرون و کورتني اومد دنبالم و کول هم اونو دنبال کرد | I snuck out, and Courtney followed me and Cole followed her |
."اون تو رو تا اينجا دنبال کرد، "هلمز | She followed you here, Holmes. |
،تمام ردها را دنبال کرده بود ،حتي تا قبرستان ميشن دولورس جايي که مادلن براي دعا بر مزار زني .که مدتها پيش مرده است مي آيد .کسي که نبايد مي شناختش | He'd followed every trail, even to the cemetery at Mission Dolores, where Madeleine prayed at the grave of a woman long dead whom she should not have known. |
او به مانند اسکاتي مادلن را ،تا موزه لژيون دونور دنبال کرده بود تا مقابل پرتره زني که .مادلن نبايد مي شناخت | He'd followed Madeleine - as Scottie had done - to the Museum of the Legion of Honor, before the portrait of a dead woman she shouldn't have known. |
مراقب ما اون رو به سمت هيترو (بزرگترين فرودگاه در لندن) دنبال کرده جايي که اون يک هواپيما به سمت دهلي گرفته | Our tail followed him to Heathrow where he caught a plane to Delhi. |
ما راه آرامش، عدالت و یگانگی رو دنبال میکنیم | We follow the way of peace, justice, unity. |
.یه نعش کش رو دنبال کردیم و رسیدیم اینجا | - We just followed a passing hearse, and here we are. You know. |
اونها ، مارو تا اينجا دنبال کردند | They followed us home. |
من يعني هرکول پوارو دلايل ام رو دنبال کردم اما هر چي فکر کردم نتونستم به اين نتيجه برسم که شما انگليسي ها چطور طعم ها رو تشخيص ميديد | I, Hercule Poirot, had followed my reasoning, yes, but I had failed to take into account the madness of the English palate. |
صداي تو رو دنبال کردم ... | - Of course I'm here. I followed your voice. |
.من توي تمام عمرم مسابقات ماشين سواري رو دنبال کردم ! | I have followed racing my entire life. |
من نخو دنبال کردم و اون آنطرف تمام شد ....... سر تا سر خيابان ..... انصافا داراي لبه هاي تيز براي زمين او بود | l followed the string and it ended right over there across the street, right at the edge of his lawn. |
من دستوراي تو رو دنبال کردم، خدا | I followed your Commandments, Lord |